توضیحات
بسیاری از کودکان میپرسند: خدا چه رنگی است؟ به این پرسش و پرسشهای مشابه آن چگونه باید پاسخ داد؟ آیا میتوان با برخی استدلالهای فلسفی یا جوابهای پیچیده به این پرسش کودکانه پاسخ گفت؟ روشن است که ارائهی پاسخهای بزرگسالانه در این گونه موارد کارساز نیست؛ زیرا کودک، ابزارهای لازم را برای دریافت و تحلیل این پاسخها ندارد. پس چه باید کرد؟ اندوختههای علمی و قدرت استدلال کودک به حدی نیست که بتوان پاسخهای موجود در کتابهای اعتقادی را به او ارائه داد. این گونه کتابها، غالباً با نگاه به مخاطب بزرگسال و آن هم آشنا به مبانی استدلال نگاشته شده است. پس سهم کودک از بحثهای اعتقادی چه خواهد شد و پرسشهای او را با چه شیوه و با بهرهمندی از چه اطلاعاتی باید پاسخ گفت؟ حقیقت آن است که هر یک از سؤالهای اعتقادی کودکان را به روش خاصی باید پاسخ داد، در عین حال روشی که اکنون از آن سخن خواهیم گفت، در برخورد با بسیاری از پرسشها کارساز است. در این روش، ابتدا باید با ارائهی گزارشی از پرسش او، خود کودک را با زوایای پرسشی که مطرح کرده و لوازم آن آشنا ساخت. آنگاه با چند مثال، باید نقطهی تاریک ذهن او را روشن کرد و روح پاسخ را در همان مثالها به وی انتقال داد. سپس باید با عباراتی صریح، جان مطلب را برای او بیان کرد و او را به حقیقت پاسخ رهنمون ساخت. در کتاب «خدا رنگ ندارد» نمونهای از این روش را میتوانید ملاحظه فرمایید. از صفحهی 3 تا 6 مربوط به مرحلهی اول این شیوهی پاسخگویی است. در پایان متن صفحهی 6 ورود به مرحله دوم ـ ارائهی مثالها ـ آغاز میگردد. در سه صفحهی آخر نیز روح جواب بیان میشود. البته استفاده از آیات نورانی قرآن و سخنان چهارده معصوم علیهمالسلام در فرایند پاسخگویی، اثر بسیاری بر روح پاک کودک به جای مینهد. این نکته، حاصل صدها ساعت پاسخگویی حضوری و غیر حضوری نویسندهی مجموعهی حاضر به سؤالات کودکان است. خدای متعال، در کلام خویش و گفتار اولیای خود اثری قرار داده که در سخنان انسانهای عادی نیست. گرچه ادعای سحر بودن قرآن از سوی کافران مکه، تهمتی بیش نبود، امّا همین اتهام ناروا نیز بیانگر قدرت فوق العادهی کلام الهی است. کتاب «خدا رنگ ندارد» گذشته از آن که برای کودک مفید است، میتواند روش مذکور را نیز به شکل عینی به مربیان آموزش دهد.