معرفی باغ کتاب؛ تاریخچه و هدف از تأسیس آن
بسم الله الرحمن الرحیم؛ من محمد طوسی هستم مدیرعامل شرکت ماه پیشونی. عنوان کاملش هست؛ شرکت توسعه محصولات فرهنگی هنری دنیای ماه پیشونی که مجموعهی فروشگاه کودک و نوجوان باغ کتاب را اداره میکنیم.
دوستانمان از گذشته در انجمن فرهنگیِ ناشران کتاب کودک و نوجوان که همه ناشر کتاب کودک و نوجوان بودند و هستند؛ از سالهای پیش، بیش از سی سال سابقهی فعّالیتشان در انجمن میشود؛ همیشه با مشکل ویترین و عرضهی کتاب کودک و نوجوان مواجه بودند و برنامههای دائمی انجمن فرهنگی این بود که راهکاری برای رفع مشکل توسعهی ویترین کتاب کودک و نوجوان پیدا کند. طبعاً عرضهی کتاب کودک، به جهت اینکه کتاب عطف ندارد، نیازمند این هست که فضای بزرگی را داشته باشد و کتاب از سطح، جلد و رخش یا هر چیز که اصطلاح بکنیم؛ آنطور باید به نمایش گذاشته بشود. دنبال این بودیم فرصتهایی را ایجاد بکنیم تا دورههایی با برگزاری نمایشگاهها تا زمانی که قرار کلنگ زدن باغ کتاب تهران شد و با دعوتی که یکی از مسئولین

زیربط باغ کتاب تهران از دوستان انجمن به عمل آورد که بیایید کمک کنید، طرحها و ایدههایتان را بگویید. چند نفر از دوستان ما مأمور شدند و جلسات مکرر و مرتب داشتند و مطالبی را که مورد نظر بود، منتقل کردند تا به هر حال به شکلگیریِ یک فروشگاه بزرگی در باغ کتاب تهران انجامید. وقتی این مجموعه درست شد، برای اینکه واگذار بشود به چه جایی و چه کسی ادارهکنندهاش باشد، که باز از دوستان ما خواستند که پیشنهادها و راهکارها را بدهیم. راهکارهای مفصّلی طرح شد و نهایتاً به این ختم شد که بهتر است اداره کننده این مجموعهی بزرگ اگر دولتی باشد، شکل خاصّ خودش را پیدا میکند به افراد هم شاید نشود خیلی واگذار کرد؛ چون مجموعهای نیست که قابل تکرار باشد. بنابراین پیشنهاد ما این بود که به جمعی از ناشرین در حوزهی کار خودمان(کودک و نوجوان)، در بخش بزرگسالان پیشنهاد کردیم به جمعی از ناشرینی که در بخش بزرگسال میتوانند تشکلی را شکل بدهند، شرکتی را تأسیس و سرمایهگذاری بکنند، واگذار بشود. این پیشنهاد مورد قبول واقع شد و نهایتاً به برگزاریِ مزایدهای منجر شد. در آن مزایده برای افراد مختلفی آگهی روزنامه دادند و شرکت کردند. در آن مزایده، شرکت ماه پیشونی برندهی این مزایده شد و از سال 96 اینجا دایر شده که الان در دوازدهم تیرماه، سومین سالش را با دوستان و مخاطبینمان جشن گرفتیم. قرارمان در این فروشگاه(که 4500 متر هست)، این است که آثار کودک و نوجوان را بدون محدودیت عرضه کنیم. خود سهامداران شرکت ما تقریباً نود نفر سهامداران مجموعهی ما هستند که همه ناشر کتاب کودک و نوجوان هستند و مستقیم و غیرمستقیم سهامدار مجموعه هستند. قرارمان این هست که هر ناشری که کتاب کودک و نوجوان را تولید کرده و آمادگی دارد با ما قرارداد ببندد و کتابش در اینجا عرضه بشود، ما بدون محدودیت کتابش را بگیرم و عرضه کنیم. تنها خط قرمز ما این است که کتاب مجوز انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را داشته باشد. اگر کتابی مجوز ارشاد را داشته باشد، اینجا عرضه شده. من قطعاً میتوانم بگویم ناشری نیست که ادّعا کند من کتاب را خواستم به مجموعهی بوکتاب باغ کتاب و آنها نگرفتند.
امیدواریم بتوانیم کمک مؤثری در عرصهی کتابهای این دوستان اینجا داشته باشیم.
تدارک برنامه ویژه ایام کرونایی
امیدواریم که خدای متعال لطف و مرحمت بکند و همهی جامعهی بشری و خصوصاً جامعهی کشور ما و این گرفتاری ویروس کرونایی را که همهی کشورها را گرفتار کرده رفع مشکل بشود به برکت وجود امام زمان(عج) و دعای آن بزرگوار، این مشکل از همهی جامعهی بشری و از کشور ما هم انشاءالله برطرف بشود.

باغ کتاب تهران مورد استقبال مخاطبین بوده، از ابتدایی که راهاندازی شده. خوشبختانه خانوادهها استقبال و مراجعات خوبی را داشتهاند. گاهی نکات قشنگی را در اینستاگرامهای ما نوشتهاند و در فضای مجازی برای ما فرستادهاند و از اینکه مراجعه میکنند به اینجا، فضا باز هست، کتاب را به راحتی میتوانند نگاه بکنند. فرزندانشان ورق میزنند و میبینند و کتابی را که دوست داشته باشند انتخاب میکنند. حتی گاهی اوقات که من خسته میشوم به فروشگاه میروم و با دیدن مردم و استقبال کردن از کتاب و… خستگیهایم را بگیرم؛ میبینم پدربزرگها و مادربزرگها نشستهاند و برای بچههایشان کتاب میخوانند و فضای دلنشین جالبی است. متأسفانه از اسفندماه که ما با گرفتاریِ ویروس کرونا مواجه شدهایم، به طور طبیعی امکان اینکه آن استقبال گذشته را
بتوانیم فراهم کنیم، امکانش نبود. یقیناً باید مراقبتهایی میشد و سلامت جامعهی ما و خانوادهها مهم بود. اینجا هم در اسفندماه، مردم خودشان مراقبت کردند و کمتر مراجعه میکردند و یک افت جدیدی را در بخش مراجعه ما داشتیم، فروردین ماه که کلاً تعطیل شده بود.
از اردیبهشت ماه هم که بازگشایی محدود شروع شد، به صورت محدود مراجعه میکنند. ما از زمانی که این بخش مشکلاتش به وجود آمد، دیدیم اگر به گونهای تا اسفندماه خانوادهها به خانهی ما میآمدند، ما باید تلاش بکنیم که از اسفند ماه ما به منزل آنها برویم. لذا بخش فروش تلفنیِ کتاب را راهاندازی کردیم و همکاران ما شروع کردند با ارتباط برقرار کردن با مخاطبهایی که در باشگاه مشتریان ما اسامیایشان بود، تلفنهایشان بود، با آنها تماس گرفتیم و ارتباط برقرار کردیم و امکان اینکه بتوانیم کتاب را برایشان عرضه بکنیم از طریق شبکههای مجازی، کتاب را ببینند، صفحات و اطلاعاتی را در اختیارشان قرار دادیم و خوشبختانه استفادهی خوبی هم شد و بسیاری از مخاطبهای ما از طریق همان فضای مجازی و تلفنی که ارتباط برقرار کردند؛ به دفعات مکرر کتاب از ما خریدند، یک مسابقهای را برگزار کردیم برای دوستانی که از فکر میکنم 25 اسفندماه برای خریدارانی که بالای 100 هزار تومان خرید کتاب، از طریق تلفنی از ما داشتند و سه دستگاه دوچرخه را تا میلاد امام رضا(ع) برای این برنامه در نظر گرفته بودیم و یک جمعیت 500 – 600 نفری بودند که خریدار کتاب به صورت تلفنی از ما بودند و در روز شنبه بعد از ولادت امام رضا(ع) یک برنامهای را برگزار کردیم؛ به صورت لایو و به خانههای مخاطبین رفتیم و با برنامهی قرعهکشیای که انجام شد، آن سه دستگاه دوچرخه را به خریدارانی که بالای صد هزار تومان از ما کتاب خریده بودند، هدیه کردیم. ما طبعاً الآن برای اینکه بتوانیم مشکلی که اتفاق افتاده و عملاً نمیشود خانوادهها را به آمدن اینجا دعوت کرد، علی رغمی که ما تدارکات بهداشتی را داشتیم، یک تبسنجی را تهیه کرده بودیم و ورودی باغ کتاب، استفاده میکردیم. دستگاههای پالفالسیمکت تهیه کردیم و همکاران خودمان را صبح به صبح، از طریق آن دستگاه اکسیمتر، یک تست اولیه میکنیم که اگر یک وقتی مشکلی را داشته باشند و مشکل مشهود نباشد، به آنها بگوییم که مراجعه به پزشک و… بکنند. فضا را دائم ضدعفونی میکنیم و امکانی فراهم میکنیم که کمترین آلودگی انشاءالله وجود داشته باشد و خواهش میکنیم به مشتریانمان که مراجعه میکنند ماسک و دستکش داشته باشند و در این بخش حضوری تلاش میکنیم که این امکانات را فراهم کنیم و آلودگی را منتقل نکنیم و کمترین آلودگی را داشته باشیم، اما به هر حال باید در بخش فضای مجازی هم فعّال میبودیم. از طریق اینستاگرام و تلگرام و ارتباطات تلفنی به خانههای مشتریانمان رفتیم و یک سایتی را هم در تدارک هستیم که بخش زیادی از سایت آماده شده، تعداد زیادی کتاب آپلود شده و منتظریم انشاءالله آمادهسازی بشود. به نظرم از اواخر تابستان، انشاءالله فروش به صورت مجازی سایت هم فراهم بشود و به آن شکل بتوانیم خدماتمان را به ناشرین و به مخاطبین انشاءالله عرضه کنیم.
عرضه و طبقهبندی کتاب برمبنای گروه سنی و موضوع
در اینجا فروشگاه کودک و نوجوانش را همانطور که مخاطبان ما میدانند؛ شرکت دنیای ماه پیشونی بر اساس برگزاریِ یک مزایدهای برندهی مزایده شد و از سال 96 اینجا دایر است. از اهداف ما کمک کردن به ناشرین بود، قصدمان این بود که ویترین بزرگی برای کتاب کودک و نوجوان فراهم بشود و اقدامی بکنیم که به هر شکلی که شده ویترینی برای عرضهی کتاب کودک و نوجوان داشته باشیم. اینجا بالغ بر 28 هزار عنوان کتاب کودک و نوجوان را داریم. قطعاً هر ناشر کودک و نوجوانی که خواسته کتابش اینجا عرضه بشود، ما محدودیتی جز اینکه مجوز نشر وزارت ارشاد را داشته باشد، محدودیت دیگری نداشتیم.
اینجا کتابها بر مبنای ناشرین، در نمایشگاه بینالمللی هر کتابی را بر مبنای ناشر چیدمان میکنند، ولی در اینجا کتاب بر مبنای موضوع چیدمان شده؛ لذا مخاطبینی که مراجعه میکنند، دنبال موضوع خاص میگردند. دیگر به ناشر خاصّی کار ندارند. تلاشمان این است که این ویترین بزرگ را همهی ناشرینی که کتاب کودک و نوجوان دارند استفاده بکنند. از معضلات اولیه بحث ما این بود که حالا ما این همه عنوان کتاب را با چه طبقهای باید بچینیم. طبعاً نمیشد همینجوری بگوییم کتابها را بر اساس قدشان بگذاریم، خیر. بر اساس نویسنده یا ناشر بگذاریم، باید راهکاری پیدا میکردیم که آن راهکار بتواند کمک کننده به مخاطب باشد. مناسبترین شکل عرضه، عرضهی بر مبنای موضوع بود. یک تلاش خوبی را یکی از دوستانی که سابقهی کار کارشناسی در کانون پرورش فکری داشتند، سابقهی زیادی هم داشتند. یک قراری با ایشان گذاشتیم یک کتاب مفصلی را کار کردند، حدود ششصد صفحه آن کتاب را تهیه کردند و انواع طبقهبندی، فهرستبندیها را آماده کردند و نهایتاً به این مجموعه رسیدیم که ما در اینجا کتابها را بر مبنای گروه سنّی و در گروه سنّی موضوعی باید بچینیم.
بنابراین اگر در سالن ما تشریف ببرید، یک بخش منحصراً در اختیار گروه خردسال است. خردسال را زیر دبستان تعریف کردهایم و کتابهای گروه سنی خردسال زیر دبستان طبقه بندی شد. مثلاً فرض کنید در یکی از طبقهبندیها کتابهای مهارتآموزی است، یک بخشی کتابهای شعر است که در بخش شعر، لالاییها و هیچانهها و ترانهها در آن قرار گرفته. در آن بخش کتابهای خردسال، یک بخش طبقهبندیِ ما مخصوص آنهاست. یک بخش دیگر با گروه سنّیِ کودک اصطلاحاً گذاشتهایم که باز کودک را دورهی دبستان تعریف کردهایم. کتابهای دورهی دبستان هم در یک سالن مجزا چیدمان شد و یک بخش دیگر، کتابهای دورهی نوجوانی است از دورهی دبیرستان را ما در بخش نوجوان طبقهبندی کردهایم. در هر سه بخش، کتابها بر مبنای موضوع چیدمان شده و هر کدام از موضوعات زیرشاخه هم دارند. همین نوع طبقهبندی، یک قرار مفصلی با یکی از کارشناسان کتابی که آشنای به کار کتاب بود، گذاشتیم. تمام کتابها را تک تک نگاه کردند و با همان رویکرد آن مجموعهی مطالعه که انجام شده طبقهبندی سنّی و طبقهبندیِ موضوعی شد. تمام اینها و همینطور نرمافزاری که ما در اینجا استفاده میکنیم این طبقهبندی موضوعی شده بخش جستجو (search) هنوز راهاندازی نشده.
امیدواریم نرمافزار به یک قابلیتی برسد که ما امکان آن جستجو را هم برای مخاطبمان بگذاریم که وقتی مراجعه میکنند و یک موضوع خاصّی را از یک ناشر خاصّ یا نویسندهی خاصّ میخواهد، بتواند تمام اینها را پیدا کند و به سرعت به آن کتاب مورد نظرش برسد، فارغ از اینکه مشاورین و راهنماها کمکش باشند یا نباشند، خودش بتواند به کتابی که مورد نظرش هست، برسد. امیدواریم که بتوانیم عرضهی مناسبی بکنیم و خدمت خوبی را به مخاطبمان برسانیم.
باغ کتاب، عرصهی فعالیتهای گسترده فرهنگی
ما در بحثهایمان این را داشتیم که در فروشگاه بزرگ باغ کتاب تهران در بخش کودک و نوجوانش، چه تعریفی را باید بکنیم؟ آیا ما اینجا صرفاً عرضهکنندهی بزرگتری هستیم، تفاوت ما با مثلاً شهر کتابها، فروشگاههای بزرگی که در سطح شهر هستند چه هست؟ آیا ما صرفاً این هست که وسعتمان بیشتر از آنجاست؟ آنجا اگر امکان عرضه و فروش پنج هزار تا کتاب را دارند، ما امکان فروش و عرضه سی هزار عنوان کتاب را داریم، فقط همین است یا امکانات دیگری را هم ما باید به مخاطبمان بدهیم؟
بحث و گفتگوهای مفصّلی شد. دیدیم که وظیفهی ما در راستای توسعهی فرهنگ کتابخوانی است و ما علاوه بر این که کتاب را عرضه میکنیم، میفروشیم و همهی نحوهی اداره کردن اینجا، هزینههای اینجا، باید از محل فروش محصولات تأمین بشود. در کنار کتاب، ضرورت داشت ما محصولات فرهنگی هنری را هم داشته باشیم؛ لذا در کنار کتابهایی که عرضه شده، لوازم التحریر در انواع دانشآموزیاش در اینجا موجود هست. اسباببازیهای فکری آموزشی، نه در واقع توپ و تفنگ و… خیر. اسباببازیهای آموزشی را هم در اینجا عرضه کردهایم که مکمل کار کتاب میتواند باشد، خودش به یک معنای رسانه است در ارتباط با انتقال

مفاهیم به بچهها و یک بخش دیگری هم در اینجا تأمین کردهایم تحت عنوان؛ کودک و خانواده، کتابهایی است که برای خانوادهها است. چون معمولاً پدر مادرها با بچههایشان میآیند، نوعاً پدر و مادرها هم علاقهمند هستند کتابهایی را در ارتباط با تربیت فرزندانشان داشته باشند. کتاب بزرگسال یک مجموعهی مفصّلی در یک بخش دیگری در باغ کتاب دارد. ما کتابهای تربیتی تربیت فرزند را اینجا در بخش دیگری داریم، اما اینکه صرفاً کاری که ما انجام میدهیم، فقط فروش کتاب باشد، اینطور قطعاً نیست. کارگاههای مفصّلی را در اینجا همه ساله ترتیب دادهایم.
در سال 98 بالغ بر دویست کارگاه برگزار شد. تقریباً هفتهای دو – سه یا چهار تا کارگاه داشتیم. کارگاههایی اعم از کتابخوانی، نقد و بررسی کتابها، قصهگوییها، نقاشیها، معرفیِ کالاهای برندهایی که در حوزهی تحریر و بازی و معرفی بازیها هست، و کارگاههایی برای خانوادههایی که اینجا مراجعه میکردند، در ارتباط نحوهی تربیت فرزندشان، مشکلاتی که در ارتباط با نحوهی ترتبیت فرزندشان داشتند، کارگاههایی را در طول ایّام هفته_البته غیر از جمعهها که وضعیت خاصّی داشت_ در اینجا هر روز بعداز ظهرها به صورت مفصّل برگزار میکردیم. علاوه بر آن، چند فعالیت عمده برگزار شد؛ یکی در واقع پویش مفصّلی برای کودکان بیکتاب بود. کتاب را جمعآوری کردیم از ناشرینی که آمادگی داشتند کتاب را به کودکان بیکتاب هدیه بکنند و خانوادههایی که به اینجا مراجعه میکردند و کتابهایی را برای خودشان خرید میکردند و یک بخشی هم خرید میکردند و آنها را هدیه میکردند به کودکان بیکتاب که ما با جمعیّت علی(ع) هماهنگ کرده بودیم و این کتابها را کلاً در اختیار آنها گذاشتیم. یک پویشی را برگزار کردیم تحت عنوان از مهر تا مهر، برای حمایت از سیلزدهگانی که در سال گذشته اگر خاطرتان باشد مشکل جدّی در آقغلا و گلستان داشتیم، و یک پویشی را باز در بخش تا یلدا بخوانیم برگزار کردیم. مسابقهی بزرگ کتابخوانی بود، جوایزی را گذاشته بودیم و آنهایی که کتاب خریده بودند و خوانده بودند، در مسابقه بزرگ ما شرکت کردند و جوایزی را هم به آنها هدیه کردیم.
با این برنامهها تلاشمان این هست که نه تنها فروشنده باشیم بلکه بتوانیم علاوه بر آن کمکی کرده باشیم در راستای توسعهی فرهنگ کتابخوانی. امیدواریم قدمهای کوچکی را در این راستا برداشته باشیم.
پاسخ به برخی نقدها؛ جایگاه باغ کتاب دربرابر کتابفروشیها
این فروشگاه بزرگ عرضهی کتاب کودک و نوجوان را شرکت دنیای ماهپیشانی بر اساس شرکت در یک مزایدهای از نشر شهر اجاره کرده. در اینجا ما حدود سی و هفت هزار عنوان کتاب کودک و نوجوان را عرضه میکنیم. از اولین نکاتی که بعد از افتتاح و راهاندازیِ اینجا نقد و اشکالات و مسایل دیگر در رسانهها و فضای مجازی زیاد نوشتهاند؛ اعتراض عمدهای در بخش این بود که این فروشگاه بزرگ، لطمه به کتابفروشیهای کوچک میزند و عملاً فروش آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
من به جرأت میتوانم بگویم که فروشگاه کودک و نوجوان در باغ کتاب(به بخش بزرگسال کاری ندارم)، در بخش کودک و نوجوان عرض میکنم؛ در بخشی که در اینجا عرضه میشود، یقیناً به ناشرین مطمئناً کمککننده بود. ما یک پرسشنامهای را تهیه کردیم از حدود صد و پنجاه ناشر کودک و نوجوان پرسیدهایم؛ بسیاری از آنها یک عدد کتابفروشیای که کتابهایشان را عرضه بکند، نداشتهاند. توزیعکنندهای که کتابهایشان را توزیع بکند نداشتهاند، یکی از مناسبترین جاهایی که کتابهایشان را عرضه میکند، اینجاست و بالغ بر دو میلیون جلد کتاب تا به امروز، میتوانم بگویم که ما کتاب کودک و نوجوان را در فروشگاه ماهپیشانی چه در تهران و چه در بندرعباس، به مخاطبین عرضه کردیم که این امکان بسیار خوبی برای ناشرین هست.

بنابراین من یقین دارم هیچ ناشر کودک و نوجوانی نسبت به این فروشگاه معترض نیست. اما اینکه کتاب فروشیها ممکن است اعتراض داشته باشند، یک ماجرای جدی است که به هر حال هایپرها، فروشگاههای بزرگ، باید در کنار فروشگاههای کوچک یک تعریفی از آنها بشود. امروزه لازمهی زندگیِ اجتماعیِ ما، هایپرها و فروشگاههای بزرگ است. طبیعی است که فروشگاههای بزرگ به فروشگاههای کوچکتر میتواند برای آنها تحت تأثیر قرار بدهد. امروز کسی اگر بخواهد یک کتاب یا دو کتاب را بخرد، مطمئناً سراغ باغ کتاب نمیآید و به میرود از کتابفروشیِ نزدیک محلش تهیه میکند. همین طور (که)اگر کسی بخواهد یک شیر یا یک پنیر تهیه بکند، از یک هایپر تهیه نمیکند و از فروشگاه نزدیک منزلش تهیه میکند. در اینجا هم یک همچین وضعیتی وجود دارد. اما واقعیتش این است که حتی به کتابفروشیها هم، فروشگاه بخش کودک و نوجوان باغ کتاب، لطمه به هیچ عنوان نزده. من حاضر هستم روی این قضیه یک پژوهش مفصّلی انجام بشود و هزینهاش را هم ما پرداخت بکنیم، که برویم ببینیم در تهران، خصوصاً چند فروشگاه هستند که عرضه کننده کتاب کودک و نوجوان، لااقل دو هزار عنوان کتاب کودک و نوجوان داشته باشند. نمیگویم 28 هزار عنوانی که ما در اینجا عرضه کردهایم، حداقل دو هزار عنوان کتاب کودک و نوجوان داشته باشند.
بنابراین ما مطمئناً لطمهای را به آنها نزدهایم. فروشگاه بعدی ما که در بندرعباس دایر شده، خودش یک فرصت بسیار خوبی بوده، در بندعباس دو کتابفروشی وجود داشته، واقعاً خوب است از مردم بندعباس یک پژوهش و سؤالی بشود و صدا و سیمای بندرعباس سراغ مردم رفته و راجع به بوکتاب پرسیده، خوب است آنها را ببینیم که چقدر مردم استقبال کردهاند از آن فروشگاه و چقدر یک همچین فروشگاهی جایش در بین مردم خالی بوده.
امیدواریم ما بتوانیم با طرح توسعهای که داریم، در شهرهای دیگر هم این فروشگاه را دایر کنیم. برای مشهد داریم صحبت میکنیم و امیدواریم که بتوانیم به زودی قراردادش را برای مشهد منعقد بکنیم. شهرهای دیگر را هم دیدهایم. واقعیتش این است که این فروشگاه را در یک فضای دویست – سیصد متری نمیتوانیم دایر کنیم. ما نیازمند فضای دو هزار متری هستیم؛ بنابراین باید جای مشخصی را بشود برایش پیدا کرد و آن فضا را پیدا کرد. تا به امروز کمتر این فرصت فراهم شده. فروشگاه بندعباس ما، دو هزار و دویست متر وسعت دارد. امیدواریم بتوانیم برای آینده هم جاهای خوبی را شناسایی بکنیم در شهرهای دیگر، و این فروشگاه را در آنجا هم انشاءالله توسعه بدهیم.
آمارها پاسخ نیازها در بخش کتاب کودک را میدهند
ما تلاشمان بر این هست که در این فروشگاه آثار همهی ناشرین کودک و نوجوان را که خودشان علاقهمند و موافق هستند که کتابهایشان در اینجا عرضه بشود، اینجا عرضه بکنیم و در اینجا هیچ محدودیتی جز مجوز وزارت ارشاد نداریم. در طرح طبقهبندی که اشاره کردم، همهی کتابها بر مبنای طبقهبندیِ سِنّی و موضوعی اینجا چیده شده، اطلاعات آن طبقهبندی سنّی و موضوعی کتابها به سیستم وارد شده و ما علاقهمند بودیم به اینکه کاری که انجام شده، بازخوردهایی را باید بتوانیم از فروش کتابها که مخاطبین در اینجا آزادانه خودشان انتخاب میکنند، داشته باشیم و بر مبنای آنها ببینیم که میتوانیم تحلیلی را خدمت ناشرین محترم بدهیم و بگوییم که استفادهای که در فروشگاه شده، به این صورت هست و اینکه آن جای خالیها کجاست و آن حلقههای مفقوده را به گونهای عرضه کنیم که ناشران بتوانند انشاءالله در آن زمینهها فعالیت بیشتری داشته باشند.

اولین اقدامی که انجام شد و گزارشی که گرفتیم این بود که در تهران و بندرعباس و در مجموعهی کل این دو فروشگاه بزرگ، با بیست و هفت – هشت هزار عنوان کتابی که ما در این مجموعه داریم، اینها چه طبقهبندی سنّی را پیدا کردهاند؟ در این گزارش آن طور که خدمتتان گفتم، ما در واقع موجودیِ کتابهایمان که این تعداد عناوین میشود؛ 19 درصدش کتابهای خردسال است، پنجاه درصد کتاب دورهی دبستان است. ما در طبقهبندی سنی گفتیم خردسال یعنی زیر دبستان، دورهی دبستان و دوره نوجوانی و دبیرستان به بالا. 23 درصد هم برای کتابهای نوجوان است. 5 الی 6 درصد هم کتابهای کودک و خانواده و کتابهای بزرگسال که در بندرعباس داریم، شامل میشود.
این موجودی فروشرفتهاش مهم است که در واقع خانوادهها چطور استقبال کردهاند و چه بخشی از فروش متعلق به اینها است؛ خیلی جالب است که ما 19 درصد موجودیمان کتاب خردسال است، اما 26 درصد فروشمان کتاب خردسال است؛ یعنی امروز خانوادهها استقبالشان برای تهیه کتاب زیر دبستان، یک استقبال جدّی است و مشخص میشود که در آن زمینه کم کار شده. نویسندگان و ناشران، تصویرگران در آن زمینه زیر دبستان کم کار کردهاند. این زمینه قابلیت دارد؛ یعنی اگر آنجا کار خوبی تولید بشود، یقیناً فروش بهتری نسبت به بخشهای دیگر خواهد داشت.
در بخش کودک که ما دورهی دبستان را به بخش کودک اختصاص دادهایم. پنجاه درصد موجودیِ ما کتاب کودک است و 49 درصد فروش کتاب کودک است. تقریباً هماهنگ با هم هستند. در بخش کتاب نوجوان، 24 درصد ما موجودی کتاب نوجوان را داریم، ولی فروش کتاب نوجوانمان 18درصد است. مفهومش این است که کتابهای زیادی در حوزهی نوجوان چاپ و ترجمه شده، اما استقبال نوجوانان به مطالعه آنها کمتر است. در بخش خردسال خانوادهها امروز دارند برای بچهها کتاب تهیه میکنند، امیدواریم ما در بولتنایی که انشاءالله بعداً بتوانیم بدهیم و بتوانیم به ناشرین و نویسندگان کمک بکنیم و تحلیلهایی را از وضع استقبال چه گروه سنی، چه موضوعی بدهیم و جای خالی موضوعات و گروه سنّی را بتوانیم در آن بولتنان بیاوریم که مورد استفادهی قشر مخاطب، ناشرین و نویسندگان باشد. نفس اینکه امروز در بخش خردسال استقبال خوبی میشود، برای من یک پیام مثبت دارد که انشاءالله این نسلی که امروز زیر دبستان هستند و خانوادهها برایشان کتاب تهیه میکنند؛ انشاءالله عادت به مطالعه پیدا بکنند و در آینده که بزرگ میشوند، با عادت به مطالعه بزرگ بشوند و ما این معضلی را که در جامعهامان داریم و مطالعه کم هست، به خوبی برطرف بشود.