انقراض قصهگویی در کتاب کودک
به نام خدا، زینب ایمانطلب هستم، نویسندهی کودک، قصهگو و مروّج کتابخوانی از طریق صفحهی اینستاگرام @zire gonban
من به عنوان یک قصّهگو و به عنوان یک نویسنده، وقتی کتاب کودک انتخاب میکنم و میخواهم برای مخاطبینم آنها بخوانم یا معرفیاش کنم؛ باعث شده کتابهای زیادی را تروّج کنم، به ناشرها و کتابهای زیادی سر بزنم و متوجّه یک خطر در حوزهی کتاب کودک شدم، و آن انقراض قصّهگویی برای کودکان است. ما کتابهای زیادی منتشر میکنیم و میخوانیم، امّا الآن کمتر کتابی را پیدا میکنید که روایت کرده باشد، قصّه گفته باشد، داستان گفته باشد، ابتدایی داشته باشد، اوج و فراز و فرودی داشته باشد و انتهایی داشته باشد. متأسفانه چون نگاه آموزشی بر قصّهگویی غلبه پیدا کرده؛ هم از طریق ناشرین و هم از طریق والدین که بالاخره کسانی هستند که کتاب را برای کودک تهیه میکنند و هم از طرف نویسندهها و این باعث شده که کتابهای کودک، بشود کتابهای سراسر آموزش. درست است که تصاویر جذّابی دارد و تصویرگری ارتقاء پیدا کرده است، یا همین
کتابهای آموزشی تصاویر زیبا، ناب و کودکپسندی دارد؛ اما محتوای کتابها قصّه تعریف نمیکنند. چه لزومی دارد برای بچهها قصّه و داستان گفته بشود. کودکان از سه سالگی به بعد معمولاً روند قصّهگویی را درک میکنند. اینکه بخواهند چیزی را تعریف کنند و آن چیزی که تعریف میکنند، ابتدا داشته باشد، فراز و فرود داشته باشد و بعد انتها داشته باشد. این را تمام بچّهها درک میکنند و بهتر است که برای این سنّ همچین کتابهایی خوانده بشود تا این را تقویت کند، این مسئله حتّی پیش نیاز این هست که در دوران تحصیل دوران درخشانی داشته باشند. همینطور قصّهگویی باعث میشود که بچهها ذهن خلاّقی داشته باشند، قوّهی خیالشان پرورش پیدا کند و پیشنیاز توانایی حل مسئله، همین پرورش قوّهی خیال است. یک وقتایی ما کودکانی داریم که برایشان قصّه نمیگوییم، وقتی کتابهایی میخوانیم که در محتوایش تذکرات اخلاقی، بحثهای روانشناسی و مشاورهای مطرح میشود؛ کودکمان را از نعمت قصّه شنیدن محروم کردهایم. امیدوارم که شما با خرید کتابهایی که قصّه و داستان دارند؛ ناشرین و نویسندهها تشویق کنید که به سمت چنین کتابهایی بروند.
هیچ کس نویسنده و یا… به دنیا نیامده…
خواستم به عنوان نویسنده و به عنوان کسی که با ناشرین، با سردبیرهای مجله، با مدیرمسئولها سر و کلّه زدهام؛ نکاتی را عرض کنم. به نویسندههای نوپا و تازهکار، بها بدهید. هیچکس نویسنده و یا ناشر به دنیا نمیآید. هیچکس تصویرگر به دنیا نمیآید.
مسلماً تحصیل دانش مربوط به تصویرگری و نویسندهگی و مسائل دیگر، و همینطور تجربه کردن باعث میشود که کسی نویسندهی خوب بشود یا تصویرگر خوبی بشود. البته لازم نیست اینها را من بگویم کسانی که خودشان الآن بعضاً ناشر هستند، بعضی از ناشرین سابقهی نویسندگی دارند، تصویرگر هستند یا نویسندههای معروفی هستند و الان در انتشارات و مجلات به عنوان ناظر فعالیّت میکنند، خودشان یک روزی نویسندهای نوپا بودند، تصویرگر نوپایی بودهاند و از این انتشارات به آن انتشارات احتمالاً میرفتند تا کسی آنها را ببیند. متأسفانه الآن وقتی خودشان به جایگاهی رسیدند که میتوانند نویسنده پرورش بدهند، میتوانند با بها دادن به نویسندهها، به آنها کمک کنند؛ از این کمک کردن دارند دریغ میکنند. مسلماً این تعامل نویسندهها با مسئولین روزنامهها، مجلات کودک، با سردبیرها، با ناشرها، به ارتقای کارشان کمک میکند، اما حداقل دوست دارد نقاط قوّت و ضعفش را در تعامل با ناشرها در تعامل با سردبیرهای مجلات
بداند و با دلسردی مواجه نشود. خیلی کارها هست که کمک میکند به اینکه نویسنده، یک نویسندهی موفّقی بشود، همان راههایی که خود نویسندهها و سردبیرهای موفّق رفتهاند. تا وقتی که این تعامل را با نویسندهها نداشته باشند، متأسفانه بعد از اینکه ما نویسندههای خوبمان را اگر روزی از دست بدهیم؛ با خیل عظیمی مواجه میشویم که تازهکار هستند و تجربهی کمی دارند.
امیدوارم که روزی نویسندههای بزرگ، با یادآوری گذشتهاشان به ما تازهکارها هم کمک کنند و تجربیاتشان را در اختیار ما قرار بدهند که حتماً خیلی ارزشمند هست.