سیدعلی کاشفی خوانساری (نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان)

به نام خدا، من سید علی کاشفی خوانساری هستم؛ نویسنده کتاب‌های کودکان. موضوع کتاب کودک و ویژگی‌ها، مسائل و مشکلاتش پیشنهادهایی که به ذهن‌مان می‌رسد آن‌قدر بزرگ و گسترده هست که از جنبه‌های مختلفی می‌شود به آن پرداخت. مسائل ریز، جزئی. خیلی وقت‌ها کاربردی هستند و یک پیشنهاد کوچک و عملی می‌تواند به اصلاح و یا تغییر مثبتی در حوزه کتاب کودک بیانجامد. با این حال جستجوی این پیشنهادهای ریز و کاربردی نباید به این بیانجامد که ما از موضوعات کلان، ریشه‌ای و بنیادین غفلت کنیم. مسائل ریشه‌ای و بنیادین کتاب کودک را شاید بشود به دو بخش اصلی تقسیم کرد؛ یک؛ آنچه که خارج از

سیدعلی کاشفی خوانساری (نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان)

حوزه صنعت نشر به مدیریت و حاکمیت هر جامعه بر می‌گردد. دوم؛ آنچه که داخل چرخه صنعت نشر و به طور خاص نشر کتاب کودک و نوجوان قابل شناسایی و برنامه ریزی است. من الان خارج از آنچه که مربوط به جامعه نشر می‌شود اشاره می‌کنم به برخی پیش زمینه‌ها و شرایطی که لازم است مدیریت کلان هر کشوری برای امکان فعالیت سالم و منطقی همه کسب و کارها من جمله صنعت نشر فراهم کرده باشد.

می‌بینیم که برخی از این پیش نیازها واقعاً در کشور ما هنوز به شکل کامل تامین نشده است. یکی از مهم ترین این پیش نیازها شفافیت قوانین است. قوانین مربوط به مالیات، استخدام، بیمه، قوانین محل کسب و کار، اماکن، روابط سازمانی بین نیروهای مختلف، دادگاه‌ها و شعبه‌های قضایی تخصصی که اینها واقعاً حداقل هایی است که لازم است در هر کسب و کاری یک نظام و ثباتی داشته باشد تا کسی بتواند در آن کار موفق باشد. غیر از آن روشن بودن مرزها و حدود است.

شما فرض کنید که مثلاً وقتی در بحث صدور مجوز یا صدور پروانه نشر ابهامات و دست اندازها و مشکلاتی وجود داشته باشد، طبیعتاً این کسب و کار هم با اخلال مواجه می‌شود. از این‌که صدور مجوز نشر طولانی و سخت‌گیرانه باشد، از این‌که پروانه نشر از روش‌های مختلفی قابل استحصال باشد. نظام صنفی درست تعریف نشده باشد و جایگاه اتحادیه در کسب و کار مشخص نباشد. مواردی مثل تسهیلات راه‌اندازی کسب و کارها، وام‌ها، حمایت از کارآفرین‌ها، ترویج کتاب خوانی در شکل عمومی، تشویق و حمایت از کسب و کارهای فرهنگی که در همه دنیا تعریف شده. تسهیلاتی برای اطلاع رسانی، نظام جامع ثبت و مستند سازی. این‌ها پیش نیازهای هر کسب و کاری هستند که در این زمینه آنچه که به عهده حکومت‌هاست تقریباً روالش در همه دنیا مشخص است و حالا ما باید ببینیم در کشور ما چقدر به این روال درست عمل شده یا نشده؟ چه اصلاحاتی وجود دارد؟ کجا روابط خارج از چارچوب است کجا ابهام در ضوابط است؟ کجا وظایفی بر عهده دولت و حکومت بوده و در آن کوتاهی کرده؟ کجا بی‌دلیل در کسب و کارهای مردم دخالت می‌کند؟ کجا باید زمینه‌ای را برای ترویج فراهم کند و نکرده؟ این‌ها مواردی است که به نظرم می‌شود جداگانه نشست و راجع به هر کدام ساعت‌ها بحث کرد.

مسائلی که باعث شده نشر کتاب کودک و نوجوان ما حرفه‌ای نشود

درباره مسائل کلان و زیربنایی که در حوزه نشر کتاب کودک و نوجوان می‌شود به آن پرداخت، عرض کردم که بخشی از این‌ها خارج از دایره کسب و کارهای هر حرفه هستند و بخشی از آن‌ها داخل گفتمان و یا چرخه زایش و خوانش کتاب کودک وجود دارند؛ یعنی اگر صنعت نشر را یک چرخه به هم پیوسته فرض کنیم، از آن طراحی کسب و کار، از آن رسیدن ایده اولیه به ذهن پدید آورنده شروع می‌شود و تا خوانده شدن و فهمیده شدنش در ذهن مخاطبان ادامه دارد. بخش قابل توجهی از نکات و اصطلاحات لازم برای موفقیّت این حرفه داخل خود کسب و کار نشر کتاب کودک و ساز و کارهای آن قرار می‌گیرد.

سیدعلی کاشفی خوانساری (نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان)

با اطمینان می‌توانیم بگوییم؛ هنوز کسب و کار انتشار کتاب کودک و نوجوان در کشور ما مختصات یک کسب و کار حرفه‌ای را پیدا نکرده و بسیاری از مشکلات دیگری که مثلاً در مشکلات اقتصادی ناشران پیش می‌آید. در کم میلی مخاطبان به مطالعه پیش می‌آید. مشکلات اجرایی، مشکلات با دولت، مشکلات میان نویسنده و ناشر و عمده مشکلاتی که ما با آن رو در رو هستیم و به صورت مجزا و منفرد دنبال راه‌حل‌هایی برایش می‌گردیم، همه ریشه در این تعریف نشدن کسب و کار حرفه‌ای برای نشر کتاب کودک و نوجوان است.

دخالت بیش از حد و پر رنگ دولت در این چرخه، از زمینه‌های جدی بوده که این کسب و کار حرفه‌ای نشود. دخالت ایدئولوژی، دخالت سلیقه های شخصی، دخالت نکاتی فراتر و جدا از ویژگی‌ها و تعاریف هر کسب و کار. این‌ها مسائلی هستند که باعث شده نشر کتاب کودک و نوجوان ما حرفه‌ای نشود.

مسیر تولد، رشد و نمو و بالندگی و بلوغی که یک موجود سالم باید طی کند را نتواند طی کند، همچون یک موجود آزمایشگاهی با دخالت عوامل بیرونی نطفه‌اش شکل می‌گیرد و در دستگاه‌های مراقبتی و نظام گلخانه‌ای رشد می‌کند و هیچ وقت به آن بلوغ و استقلال حرفه‌ای هم نمی‌رسد. این از ویژگی‌های امروز نشر کتاب کودک ماست و راه‌حل خیلی ساده‌ای دارد. آشنایی ساده و مقدماتی با اصول طراحی و مدیریت هر کسب و کار، آنچه که به عنوان عام برندینگ شمرده می‌شود. آنچه که حدود هر کسب و کاری، مخاطبانش، محصولش، قیمت گذاریش، بسته بندیش، محتوایش، فرهنگ مخاطبان و خریدارانش، غیره و غیره با یک روش علمی طراحی و تدوین بشود و برای نمونه هر نشری یک دفترچه هویت کسب و کار و برند داشته باشد که در آن چارچوب عمل کند.

در فضای حرفه‌ای دیگر بسیاری از این مشکلات منتفی می‌شود. کار نشر این‌طور نیست که نویسنده‌ای بر اساس سلایق یا تشخیص خودش دست به قلم ببرد. ناشر بر اساس سلیقه خودش دست به انتشار کتاب بزند. به مختصات بازار به سلایق و نیازهای مخاطبان بی توجه باشد و خارج از اصول حرفه‌ای کسب و کار بخواهد مسیری را پیش ببرد و من فکر می‌کنم اصلی ترین درخواست، اصلی ترین توصیه، اصلی‌ترین راه‌کار برای نشر کتاب کودک و نوجوان ما، حرکت به سوی حرفه‌ای شدن آن هم از مسیر تعیین علمی و روش‌مند هویت کسب و کارهای فعال در حوزه نشر کتاب کودک و نوجوان است.

ادبیات کودک و نوچوان، فقط شعر و داستان نیست؛

یکی از موضوعاتی که محل بحث و یا گاهی اختلاف هست در میان کتاب‌های کودک و نوجوان این است که، عده‌ای ادبیات کودک را به عنوان آثار ادبی که ویژه مخاطبان کودک است فرض می‌کنند و تعریف ادبیات را هم، نوشته‌ای می‌دانند که عنصر تخیل، ابداء زیبایی‌شناسی و امثالهم هم در آن وجود داشته باشد که مهم‌ترین مصداق آثار ادبی هم شعر و بعد از آن داستان تلقی می‌شود.

بر این اساس آنچه که ما در بازار کتاب کودک و نوجوان مشاهده می‌کنیم، عمدتاً در این دو قالب است. از نظر ساختار و فرم کتاب‌ها یا به شکل شعر ارائه شده‌اند یا به شکل داستان، در حالی که این وسط یک سوء تفاهم و یک سوء برداشت بزرگ پیش آمده است. ادبیات کودکان از آن‌جایی که یک لفظ ترجمه است؛ به معنای آثار ادبی برای کودکان نیست؛ بلکه به معنای تمام خواندنی‌های ویژه گروه سنی کودکان و نوجوانان است. لغت بومی و قدیمی که ما در متون خودمان برای چیزی که امروز ادبیات کودک می‌نامیم وجود داشته بچه‌خوانی است؛ یعنی در متون گذشتگان ما در قرون پیش به این دسته آثار بچه‌خوانی

سیدعلی کاشفی خوانساری (نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان)

می‌گفتند؛ یعنی آثاری که قرار است برای بچه‌ها خوانده شود یا توسط بچه‌ها خوانده شود یا آثاری که برای بچه‌ها مناسب است یا برای بچه‌ها جذاب هست و طبیعی است. این‌جا دیگر این آثار فقط محدود به شعر و آثار نمی‌شوند.

اگر ما وضعیت کتاب کودک و نوجوان را در دنیا ببینیم این است که در گروههای مختلف سنی و در کشورهای مختلف حداکثر 50 درصد تولیدات در قالب شعر و داستان هستند و عمده نیازها، خواندنی‌ها و علایق مخاطب خردسال مخاطب کودک و مخاطب نوجوان در آثاری غیر داستانی و غیر ادبی دارد ارائه و عرضه می‌شود. حالا چرا این اتفاق در ایران افتاده؟ بخشی شاید سوء برداشت یا سوء ترجمه باشد. بخشی از آن شاید برگردد به آن سبقه‌ی ادبی فرهنگ ایرانی. می‌دانید مثلاً در گذشته‌های دور و قرون گذشته متن ادبی هم اگر می‌خواستند بنویسند متن پزشکی یا متن در زمینه دام پزشکی این‌ها را می‌دیدیم عمدتاً در قالب شعر تدوین می‌کردند. از نظر قالب؛ یعنی در قالب نظم نه شعر، نوشته‌ها در آن زمان بیشتر منظوم بودند یا متون نثر هم اگر که قرار بود یک موضوع ساده‌ای را در زمینه. مثلاً تاریخ بیان کند یا جغرافیا یا هر حوزه دیگری افراط می‌شده در زیبایی‌ها و آرائه‌های ادبی از نثر مصنوع، مسجع، پیچیده، کلمات دشوار، ملمع، چند زبانه و امثالهم استفاده می‌شده.

اتفاقاً یکی از دلایل عقب افتادگی ایرانیان در مسیری که قافله علم طی کرده را همین دشوار نویسی‌ها می‌دانند که سبب مشکلات جدی در انتقال دانش در قرون گذشته به سایر علاقه‌مندان شده. ادبیات کودک، فقط شعر و داستان نیست. شعر و داستان این قابلیت را ندارد که همه نیازهای کودکان را پاسخ دهد. بچه‌ها نیازها، سلایق و احتیاجات متعددی دارند؛ در زمینه بهداشت، در زمینه تغذیه، در زمینه مسائل اجتماعی، مهارت‌های فردی، تاریخ، جغرافیا، علوم‌محض،علوم کاربردی، کلیات، دانشنامه‌ها، روان‌شناسی، دین، فلسفه و غیره و غیره و اینها اصلاً سنخیتی برای گنجانده شدن در قالب شعر و داستان ندارند. شعر و داستان توانایی نقل این‌ها را ندارد. آنچه که پدید می‌آید به این صورت نه دیگر برای بچه‌ها یک متن کاربردی خوب هست و نه یک شعر و نه یک داستان در معنای واقعی و این‌جاست که بسیاری از آسیب‌های بازار نشر کتاب ما از همین جا ناشی می‌شود. اگر گروه‌های کارشناسی و تخصصی تولید کتاب‌های غیر ادبی را ناشرین و نویسندگان ما جدی بگیرند به نظر من گام مهمی برای نزدیک شدن به سلیقه مخاطب و بهبود شرایط فروش در کتاب کودک شاهد خواهیم بود.

بازار ناهمگون، نامتوازن و ناموزون در کتب دینی کودک

بخش زیادی از مردم ما علاقه‌مند و جویای کتاب‌های دینی برای کودکانشان  هستند و این علاقه و زمینه موجود در بازار، سبب شده که ما با مشکلات عدیده‌ای در حوزه کتاب‌های دینی کودک و نوجوان روبه‌رو باشیم. ناشران و نویسندگانی با شناسایی این بستر آماده و بازار بزرگ و بی‌قاعده، جایی که نظارت‌های دولتی یا صنفی، نظارت‌های منتقدین در آن وجود ندارد، در این حوزه ورود کردند و متاسفانه کتاب‌های نازل، غیر مستند، غیر هنرمندانه در متن، در ویرایش، در کتاب‌آرایی، در طرح جلد، در تصویرگری، در محتوا و سندیت و پشتوانه پژوهشی، در بازار فراوان است.

دین؛ به عنوان یک مفهوم جامع و گسترده که آمده راهنمای زندگی بهتر در این دنیا و در آن دنیا برای انسان‌ها باشد، مصادیق و شاخه‌های متعددی دارد که بر اساس آن اتکاء به سلیقه مخاطب عام و تلاش برای فروش هر چه بیشتر، عمده بازار را تنها نمودهای محدودی از دین پر کرده. هر چه کتاب می‌بینیم یا به تاریخ و معرفی زندگی شخصیت‌های بزرگ دینی می‌پردازد، یا نهایتاً به احکام، آن هم چند حکم فقهی خاص یا فروع دین؛ مثل نماز و روزه و حجاب و غیره. همان دین، مفهومی بسیار گسترده‌تر دارد؛ شامل اصول دین و بحث‌های عقیدتی و معرفتی فروع دین، شاخه‌های متعددی دارد.

تاریخ، اشخاص، شخصیت‌ها، مناسک دینی، سبک زندگی دینی، تاریخ تمدن اسلامی، آثار و شاهکارهایی که در طول تاریخ خلق کرده‌اند. شناخت جامعه امروز مسلمانان جهان، مصادیق و شبهات و موضوعات جدیدی که در راه زندگی انسان‌ها قرار می‌گیرد و دین باید درباره آن تعیین و تکلیف کند.

سیدعلی کاشفی خوانساری (نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان)

متأسفانه با آن نگاه عوام‌گرانه که آن هم ناشی از سودجویی مطلق است و تلاش برای فروش هر چه بیشتر کتاب به پدر و مادرهایی که به صرف دیدن نام ائمه(ع) یا پیامبران الهی یا دیدن عبارت قصه‌های قرآن، اعتماد می‌کنند و خرید می‌کنند. این باعث شده یک بازار ناهمگون، نامتوازن و ناموزونی در کتاب کودک دینی ببینیم که این موجود بیمار و ناقص الخلقه، مثلاً دست‌های بسیار بزرگی دارد، با کله بسیار کوچک یا پا ندارد یا مثال‌هایی از این دست. توجه به بزرگی و فراگیری مفهوم دین و تعدد مصادیق آن در حوزه کتاب کودک و نوجوان موضوع مهمی است که دلسوزان این عرصه را به تعمق بیشتر در آن دعوت می‌کند.

مستقیم‌گویی و یا غیرمستقیم‌گویی؟

سوال پرسیدند که در کتاب‌های دینی کودک و نوجوان مستقیم‌گویی خوب است یا غیر مستقیم‌گویی؟ فکر می‌کنم در هر موضوعی به این صورت باشد. خوب ذات ادبیات و هنر پرداختن غیرمستقیم، غیرشعاری، غیردستوری و در بستری فراهم شده از احساسات و لطافت و زیبایی است. شما اگر در هر موضوعی شعری بسرایید که خیلی صریح و واضح و دستوری و شعاری و مستقیم بخواهد شما را به کاری دعوت کند، طبیعتاً آن تأثیر خوبی نخواهد داشت.

در فضای شعر و قصه، به نظر من تکلیف مشخص است. پرهیز هر چه بیشتر از صفات، پرهیز کامل از اغراق، پرهیز از جانب‌داری و دخالت نویسنده و راوی و نویسای داخل متن نسبت به یک موضوع، حفظ بی‌طرفی و تنها ارائه تصاویر و واگذاردن قضاوت، واگذاردن تصمیم‌گیری و نتیجه‌گیری به خواننده، طبیعتاً این‌ها جزو اصول اولیه کار است.

کسی که برای مخاطبش  تعیین و تکلیف می‌کند، شعور او را دست کم می‌گیرد و صریح دخالت می‌کند، تعیین و تکلیف می‌کند برای احساسات مخاطب و نتیجه‌گیری ذهنی او، طبیعتاً هنرمند

سیدعلی کاشفی خوانساری (نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان)

نیست. این آدم نه در زمینه کتاب‌های کودکان نه در زمینه دینی و نه هیچ حوزه دیگری صلاحیت ورود ندارد. اما در کتاب‌های غیر داستانی، در کتاب‌های مرجع، اتفاقاً آنجا صراحت، سادگی و بیان مستقیم مفید است. آنجاست که باز هم باید از صفت، از احساسات، از موضع‌گیری پرهیز کرد و خیلی صریح اطلاعات داد و آن اطلاعات در نهایت شفافیت و صراحت و صداقت اگر بیان شود تأثیرگذاری بیشتری دارد. البته آنجا هم می‌شود از ظرافت‌های هنری، ظرافت‌های کلامی، تجربیاتی در علم بلاغت و رساندن معنا و اغنا می‌شود استفاده کرد و در کل باید گفت: نصیحت‌گویی برای هیچ گروه سنی و در هیچ مخاطبی شاید موثر نباشد. در زمینه مخاطب کودک و نوجوان و حوزه کتاب‌های دینی هم چه بسا موجب دافعه و گریز مخاطب بشود.

نقش مهم جشنواره‌های فرهنگی

در یک چرخه سالم و حرفه‌ای نشر کتاب کودک، عوامل مختلفی نیاز هست، عوامل مختلفی نقش آفرینی می‌کنند و عوامل مختلفی همدیگر را تکمیل می‌کنند. یکی از این عوامل ضروری در یک چرخه کامل از زایش تا خوانش کتاب کودک، جشنواره‌ها هستند. جشنواره‌ها؛ با شناسایی و بررسی و ارزش‌گذاری آثار در این چرخه و بازار تأثیر می‌گذارند. به مخاطبین کمک می‌کنند، برای انتخاب بهتر. پدید آورندگان موفق را تقدیر می‌کنند و روحیه می‌دهند، تأثیر روی فروش می‌گذارند، نهادهای واسط را راهنمایی می‌کنند. در شکل‌گیری تاریخ ادبیات و آنچه که از هر دوره باقی خواهد ماند، نقش دارند و بسیاری نقش‌های جزئی دیگر.

سیدعلی کاشفی خوانساری (نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان)

اما برای اینکه یک جشنواره بتواند به آن اهداف خودش در یک فضای حرفه‌ای خوب عمل کند، نیازمند پیش شرط‌هایی است. یک جشنواره کتاب، مثل هر مقوله دیگری یک استانداردهایی دارد. در مقوله علمی به عنوان شرط‌های اولیه و پایه برای شروع هر جشنواره 6 شرط گذاشتند که باید داشته باشد. مثلاً هویتش باید معلوم باشد.

این جشنواره را چه کسی برگذار می‌کند؟ چرا؟ با چه هدفی؟ با چه نگاهی؟ با چه جهان بینی دارد این اتفاق می‌افتد؟ باید حدود این جشنواره مشخص باشد. چه نوع کتاب‌هایی را برگزار می‌کند؟ در چه موضوعی؟ چه سالی؟ چه مخاطبانی؟ چه زبانی؟ چه محدوده جغرافیایی؟ و شروط دیگری مثل استمرار مثل شفافیت، مثل اعتبار، داوران و همان‌طور که گفتم 6 شرط اصلی دارد.

واقعیت این است که عمده جشنواره‌های کتاب کودک و نوجوان در ایران و شاید بشود گفت، تقریباً همه آنها در این 6 شرط نمره قبولی بالایی در مجموع نمی‌آورند. این‌که با جوایز روشن و مشخصی تأثیری که قرار است این‌ها در بازار بگذارند، معلوم باشد. این‌که هویت دست‌اندرکاران و تمایزشان با دیگر جشنواره‌ها و تعریفشان از کتاب کودک مطلوب روشن باشد. در خیلی از این‌ها این اتفاق نمی‌افتد. جریان داوری، فهرست کتاب‌های بررسی شده، اسامی داوران، نظرات داوران در هر مرحله و غیره خیلی به طور شفاف مشخص نشده.

این‌ها همه ضعف‌هایی هست که ما می‌توانیم، ببینیم که واقعا بعضی از جشنواره‌ها چه برگزار بشوند چه نشوند، نه خیلی تاثیر مثبتی در برگزاری آن‌ها مشاهده می‌کنیم و نه تاثیر منفی در تعطیلی آنها. گر چه هر حرکتی در حوزه کتاب کودک مغتنم است و جای تشکر دارد، اما؛ چون طراحی حرفه‌ای و علمی صورت نگرفته بنابر یک سلایق، یک سنت‌ها عاداتی از قبل، چشم و هم چشمی بین سازمان‌ها یا دلایل دیگری موجب شکل‌گیری یک جشنواره شده، بخاطر همین، آن اثر‌بخشی را این جشنواره‌ها ندارند؛ چون حرفه‌ای نیستند.

اهمیت ثبت وقایع و تجربیات

همکاران من سالهاست که بارها راجع به آسیب‌های حضور دولت و ناشران دولتی در چرخه کتاب کودک صحبت کرده‌اند و همواره گفتیم که عقل و منطق حکم می‌کند زمینه ساز فعالیت بخش خصوصی باشد و خودش آن فضا را رصد کند تسهیل کند مدیریت کند و حمایت کند.

یکی از موضوعاتی که شاید در بخش خصوصی به راحتی قابل انجام نباشد و سرمایه‌گذاری و ورود دولت در آن بتواند مفید باشد برای کل جامعه فرهنگی و خانواده نشر کتاب کودک، مستندسازی است. به هر دلیلی مردم ما خیلی اهل ثبت درست وقایع، تجربیات، مکتوب کردن تجربه‌ها و انتقالش به نسل‌های بعد نیستند؛ بخاطر همین سرعت پیشرفت بسیار پایین می‌آید؛ بخاطر اینکه ما مثلاً نمی‌دانیم فلان ناشر موفقی که در دوره قاجار کار می‌کرده، چه ایده‌هایی داشته؟ چه مسیری را رفته؟ کجاها شکست خورده؟ کجاها موفق بوده؟ یا مثلاً ناشرین دهه بیست شمسی، دهه پنجاه شمسی، یا دهه هفتاد شمسی. توصیه من این است برای نزدیک شدن به یک فضای حرفه‌ای برای رشد و

سیدعلی کاشفی خوانساری (نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان)

تعالی و بالندگی کتاب کودک، اولاً هر کدام از ما سعی کنیم تا جایی که می‌توانیم ثبت کنیم؛ تجربیاتمان را، افکارمان را، ایده‌هایمان را، موفقیت‌هایمان را، شکست‌هایمان را، دست آوردهایمان را.

ناشرین توجه کنند که یک آرشیو خوبی از کارهایشان، سوابقشان و مسیرشان داشته باشند و پژوهش‌گران و منتقدان را دعوت می‌کنم به این حوزه؛ حوزه تاریخ شفاهی و مستندسازی توجه کنند. ای کاش دانشگاه‌ها پایان نامه‌هایی را به این موضوع اختصاص بدهند! ای کاش نهادهای دولتی پژوهش‌گاهها به مکتوب ساختن و مستند ساختن تاریخ نشر کتاب کودک، انتشاراتی‌ها و نویسندگان مختلف همت بگمارند! یکی از کارهایی که ناشرین دولتی می‌توانند در آن ورود پیدا کنند، این است؛ یعنی مثلاً کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شروع کند به جای این‌که کارهای نازل‌تر و ضعیف‌تر از ناشران خصوصی در حوزه ترجمه و تالیف منتشر کند، بیاید چند جلد کتاب دربیاورد درباره تجربیات و مسیری که کانون در این پنجاه سال طی کرده است. همین کار را انجام دهد، راجع به سایر نهادهای فعال در حوزه کتاب کودک. ناشران بزرگ امروز،ناشران دولتی قبلی،  ناشران بزرگ کتاب کودک در دنیا و این تجربه‌هاست که می‌تواند کمک کند زمینه‌ساز ارتقاء و رشد صنعت نشر کتاب کودک باشد.

واقعاً ناشران بزرگ کودک وقت بگذارند. مدیر محترمی که سه دهه، پنج دهه هست در حوزه کتاب کودک فعال است، بخشی از وقت خودش را به عنوان زکات علم اختصاص دهد به مکتوب کردن خاطرات خودش. تجربیاتش، مسیرهایی که رفته، آنچه که آموخته، آنچه که فکر می‌کرده نتیجه می‌دهد و ناموفق بوده، و من دعوت می‌کنم و خواهش می‌کنم از خواهران و برادران، بزرگان این حوزه، جوان‌ترها و قدیمی‌ترها هر کدام به سهم خودشان تا می‌توانند در مکتوب کردن دستاوردها و تجربیاتشان وقت بگذارند و آن را یک چیز محرمانه و خصوصی نپندارند و با انتشار آن کمک کنند به رشد خانواده بزرگ کتاب کودک و نوجوان در ایران.

keyboard_arrow_up