مرضیه الهی‌نیا (طراح و تصویرگر)

چالش‌ها و کمبودها در تصویرگری کتاب کودک

به نام خدا، سلام من مرضیه الهی نیا هستم و سه فرزند دارم. مربی مهد کودک هستم. گرافیست و طراح هستم و در گذشته کار تصویرسازی کتاب کودک انجام دادم. می‌خواهم درباره برخی چالش‌ها و کمبود‌ها در تصویرسازی کتاب کودک بخصوص کتاب‌های تألیفی ایرانی مخصوصاً قمی صحبت کنم.

مرضیه الهی‌نیا (طراح و تصویرگر)

به نظرم یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در این زمینه، چالش کمبود تکنیک‌های متنوع در این حیطه هست. اغلب کتاب‌های کودکی که در دسترس مادران و مربیان هست که برای بچه‌ها استفاده می‌شود، بخصوص کتاب‌هایی که انتشارات معتبری آنها را منتشر کردند و داستان‌های خوبی دارند و مورد استقبال مخاطب هستند، تصویرسازی‌های این نوع کتاب‌ها معمولاً تصویرسازی‌های کامپیوتری هست با دورگیری‌های زخیم مشکی و رنگ‌های تند تخت که کل دو صفحه‌ای که رو به کودک گشوده هست، پر از جزئیات و رنگهای متنوع و متضاد هست. البته این به خودی خود یک تکنیک محسوب می‌شود و برای شناخت رنگ‌ها و سواد بصری کودک مشکلی ندارد. مشکل از جایی شروع می‌شود که ما به اندازه کافی از تکنیک‌های متنوع در تصویرسازی کتاب کودک استفاده نکردیم و نمی‌کنیم.

مثلاً کمتر پیش می‌آید که تصویر‌سازی به سراغ ابزاری که بخصوص در اختیار خود کودکان هست؛ مثل مداد رنگی، پاستل گواش و آبرنگ برود و رنگ‌ها را بدون دخالت کامپیوتر به همان صورت واقعاً نقاشی شده در اختیار مخاطبش قرار دهد. این موضوع از چه روی اهمیّت دارد؟ از این جهت که یکی از منابع مهم برای سواد تصویری کودکان و ارتقای سلیقه دیداری آنها همین نقاشی‌های کتاب‌هاست که بارها و بارها به آن مراجعه می‌کنند و این تقویت سلیقه دیداری باعث می‌شود که آنها در آینده هم انسان‌های هنرشناسی بشوند و بتوانند از گالری‌ها دیدن کنند، علاقه به دنبال کردن نقاشی‌ها داشته باشند و استارت این موضوع در همین کودکی و در همین کتاب‌های کودک خورده می‌شود.

کمک به سوادآموزی کودکان

می‌خواهم درباره یکی دیگر از مشکلات تصویرسازی‌های کتاب کودک در ایران و بخصوص در استان قم با شما صحبت کنم. یکی از موضوعاتی که مربی‌ها و مادرها از خواندن کتاب برای کودکان انتظار داریم و یکی از اهداف ما به شمار می‌رود این است که کمک کنیم به سوادآموزی کودکان. از کودکان 3 ساله تا 10 ساله حدوداً درگیر این سوادآموزی هستند. یعنی ما حتّی انتظار داریم کودکان 3 ساله با دیدن کلمات ساده کتاب‌های مناسب خودشان تصاویر کلمات را به خاطر بسپارند که در آینده مقدمه‌ای باشد برای سوادآموزی کودک و تشخیص و تفکیک کلمات و نشانه‌ها.

مرضیه الهی‌نیا (طراح و تصویرگر)

موضوعی که در تصویرسازی کتاب کودک مهم است، در زمینه این سوادآموزی؛ این‌که متن کجای تصویر قرار می‌گیرد. در بیشتر مواقع وقتی کتابی به دست ما می‌رسد به نظر می‌رسد طراح، نویسنده و کسی که این کارها را  لی‌اوت کرده و در واقع کتابها را صفحه‌آرایی کرده، کاملاً از دنیاهای متضاد و جدایی بودند و با هم ارتباطی نداشتند. به این صورت که مثلاً تصویرساز دو صفحه کتاب را که به روی کودک گشوده هست و همیشه مایلیم که بچه هر دو صفحه را با همدیگر ببیند، طوری طراحی کرده که جایی برای متن در نظر نگرفته، انگار اصلا نمی‌دانسته که چند خط متن قرار است در این صفحه جا داده بشود. به همین صورت کسی که کتاب را صفحه‌آرایی کرده است به نظر نمی‌رسد که با نویسنده و تصویرساز در ارتباط بوده باشد تا بتواند بفهمد که این متن از کجا تا کجا برای این تصویر هست و جای مشخصی لازم دارد.

جای مشخص به این معنا هست که حروف، کلمات و جمله‌ها به صورت کاملاً واضح و دقیق با فونت مناسب کودک با یکی از رنگ‌های تیره مشکی یا سورمه‌ای یا یکی از این رنگ‌ها بر روی یک زمینه کاملاً روشن پیش روی کودک باشد. یعنی همان طور که تصویر را به وضوح و در مرکز می‌بیند متن هم باید به وضوح دیده شود نه اینکه کودک دنبال متن در پایین یا بالای صفحه بگردد.

بخصوص پس زمینه متن باید جدا از تصویر باشد و جایی برایش در نظر گرفته شده باشد با پس زمینه ساده تک رنگ و حروف و کلماتی که با یک فونت مناسب و با نوشتار رسمی فعلی فرهنگستان که در کتاب‌های درسی آموزش داده می‌شود به این صورت پیاده‌سازی بشود و هم باید تصویرساز این مسئله را در نظر بگیرد هم کسی که کتاب را صفحه‌بندی می‌کند.

تطابق تصویر با متن در داستان کودک

موضوعی که می خواهم درباره‌اش صحبت کنم؛ تطابق تصویرسازی با متن داستان هست. به صورتی که ما انتظار داریم تصویرسازی‌هایی که به کتاب‌های کودک اختصاص داده می‌شود چیزی به متن داستان بیفزاید یا کمکی باشد برای توصیف دقیق‌ترِ موقعیت‌ها، حس و حال شخصیت‌ها، حتی کاراکتر شخصیت‌هایی که در کتاب از آن‌ها نام برده می‌شود.

همان‌طور که می‌دانید کودکان به اندازه بزرگترها توانایی تمرکز و ادامه دادن فعالیت‌ها را ندارند. به همین خاطر متن‌های کتابشان باید به تناسب سنشان کوتاه باشد تا به سرعت ورق بخورد و بچه‌ها بیشتر باید زمان داشته باشند برای تماشای تصویرها و تماشای متن‌ها که در این زمان کوتاهی که در اختیار ما به عنوان خواننده‌های کتاب؛ مربی‌ها و مادرها و تصویرسازها و نویسنده‌ها هست که یک صفحه به روی کودک گشوده است، باید دقت کنیم که چه محتوایی را به کودک انتقال می‌دهیم.

بارها و بارها در مطالعه کتاب‌های مختلف کتاب‌های مطرح و معروف برای کودکان با این مشکل مواجه شدم که بچه‌ها تصویر خاص و جای بخصوصی از تصویر را به من نشان می‌دهند و مثلاً تصور می‌کنند شاخه‌ای که پرنده رویش نشسته در پای پرنده فرو رفته؛ یعنی تصویر‌سازی به صورتی انجام شده که در ذهن کودک این تداعی را می‌کند. این‌گونه دقت‌ها باید لحاظ شود. موقعیت اشیاء نسبت به هم؛ بخصوص در تصویر‌سازی‌هایی که تخت هستند و ابعاد و پرسپکتیو مختلف در نظر نمی‌گیرند به هر حال هر طراحی پرسپکتیو را در نظر می‌گیرد، ولی پرسپکتیو دقیقی در نظر نمی‌گیرد و اشیاء نزدیک هم هستند.

مرضیه الهی‌نیا (طراح و تصویرگر)

خیلی پیش می‌آید که کودکان چون آن بعد سوم را ندارند و تصویرها را تخت می‌بینند و نمی‌توانند تصور کنند؛ مثلاً چیزی که بالاتر کشیده شده منظور این است که عقب‌تر بوده و بعضی اوقات برایشان سوال پیش می‌آید که چرا این شئ در هوا قرار دارد یا بالاست؟

نقاط عطف و برخورد داستان

موضوعی که می‌خواهم مطرح کنم، یکی از مشکلات تصویرسازی کتاب‌های کودک هست. مشکلی که فکر می‌کنم از ضعف طراحی تصویرسازها سرچشمه می‌گیرد و آن به تصویر نکشیدن نقاط عطف و نقاط برخورد داستان هست. جاهایی که هنگام مطالعه به عنوان یک خواننده عطش این را دارید که آن تصویر را ببینید؛ مثلاً لحظه فرود آمدن قورباغه در آب چشمه. یا لحظه برخورد دو شخصیت اصلی داستان با هم، یا لحظات حساس احساسی. البته لحظاتی که کنش و اَکت زیادی در آنها وجود دارد تصویرسازی مشکلی هم دارد، به تکنیک بالاتری احتیاج هست و رنگ‌آمیزی مشکلی دارد. ولی چیزی که کودک لازم دارد دیدن این لحظات هست و بیشتر مواقع ما به عنوان یک تصویرساز تمایل داریم که تصویرها را از رو به رو یا زوایای ساده به تصویر بکشیم و وارد پیچیدگی‌های حرکتی و حرکت اشیاء و آمیختنشان با شخصیت‌های داستان نشویم.

برای همان مثالی که گفتم وقتی قورباغه داخل چشمه می‌افتد تصویرسازی آب چشمه و اینکه چگونه نحوه برخورد قورباغه با آب چشمه را بکشیم کار دشواری هست و کمتر تصویرسازی به سراغش می رود؛ ولی این چیزی است که وقتی متن را می‌خوانیم کودک را تشنه می‌بینیم که می‌خواهد آن صحنه را ببیند. بارها و بارها در خواندن کتاب برای کودکان دیدم که کودکان سریع می‌خواهند به صفحه بعد بروند؛ چون تصور می‌کنند حتماً این صحنه حساس در صفحه بعد تصویرسازی شده. این یکی از نکات مهمی هست که دوستان تصویرساز باید بیشتر لحاظ کنند در تصویرسازی کتاب کودک.

keyboard_arrow_up