سلام و عرض ادب دارم خدمت شما، لطف کنید معرفی کاملی از خودتون و تحصیلات و مدارج علمی که داشتید برای خوانندگان ما داشته باشید…
بسم الله الرحمن الرحیم، من مجید ملامحمدی در دوازدهم مرداد 1347ه. ش و در قم به دنیا اومدم. پدر و مادرم اهل اشتهارد هستد. پدرم علاوه بر اینکه عالم دینی و روحانی بود، آثار زیادی در رابطه با اهل بیت علیهم السلام و مباحث دینی داشتند و یکی از نویسندگان تفسیرنمونه بود که با آیت الله استاد محمد محمدی اشتهاردی همکاری میکردند. در منزل ما کتاب زیاد بود و ما هم زیاد کتاب میخواندیم و با کتاب بزرگ شدیم. قبل از انقلاب علیرغم اینکه کتاب و کتابخانه خیلی کم بود و مثل الان نبود، ما در خانه خودمان برای بچهها کتابخانه راه انداختیم و اوضاع خوبی داشتیم. همین باعث شد که از همان دوران کودکی من به شعر و داستان خیلی علاقمند شوم. در نوجوانی بود که مجلات و نشریات ارتباط پیدا کردم. نشریه هم قبل از انقلاب خیلی کم بود؛ ولی بعد از انقلاب تحولی در ادبیات کودک انجام شد و ارتباطات ما با نشریات موجب شد که خودم هم دست به قلم شود و کار نویسندگی انجام دهم و به صورت حرفه ای از سال 68 شروع کردم به نوشتن و سرودن شعر که بعد وارد مجله سلام بچه ها شدم. تحصیلاتم را ابتدا در حوزه علمیه ادامه دادم و چند سالی در دروس خارج حوزه شرکت میکردم. تحصیلات آکادمیک هم در رشته ی ادبیات فارسی داشتم و در سال 88 نشان درجه از وزارت ارشاد دریافت کردم که معادل فوق لیسانس میباشد.
بیشتر شما در چه حوزه ای مشغول هستید و قلم میزنید؟
در حوزه ی شعر و داستان کودک و نوجوان
آیا شما در کارتان سبک و سلیقه خاصی دارید؟
من بیشتر چون علاقمند به کار دینی هستم، وقتی که کار میکردم، احساس کردم از همان اویل که ما در ادبیات دینی نویسنده خیلی کم داریم، نویسندگانی که حرفهای نویس باشند، رمان نویس باشند و به همین خاطر تصمیم گرفتم که کار دینی و کار آئینی برای اهل بیت علیهم السلام و سیره ایشان، همچنین برای قرآن و تاریخ اسلام انجام بدهم. بنابراین رشته و کارم را در این حوزه متمرکز کردم و خب فکر میکنم شیوه ای که در نوشتن نثر دارم، منحصر به خودم میباشد.
چه شد که کودک را به عنوان مخاطب خود در نویسندگی انتخاب کردید؟
نمیشود گفت چطور ما این تصمیم را گرفته باشیم؛ چرا که نویسند به اعتقاد من به سمتی که باید برود کشیده میشود. خب من با نشریات کودک خیلی مأنوس بودم؛ کیهان بچه ها، مجلات رشد، سروش کودک و نوجوان که به عنوان مخاطب از آنها استفاده میکردم و بعد از انقلاب هم یک سری نشریات جدید آمد و این علاقه باعث شد که به همان جهت کشیده شدم؛ یعنی به همان شکل که میخواندم، به همان شکل و شیوه مینوشتم و خود به خود شدم نویسنده و شاعر کودک و نوجوان.
و آیا در حوزه بزرگسال هم نوشتهاید؟
نه، در واقع خیلی کم بوده و جنبه کار تحقیقی داشته است.
در مسیر که پیمودید، آیا اساتید و مشوقی هم داشتید؟
بله، من از سال 58 بود که وارد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدم. اعتقاد من بر این است که کانون واقعاً فضای خوبی داشت؛ فضای هنری و داستان نویسی در آنجا خیلی خوب بود، مربیهای خوبی آنجا بودند و خیلی حرفه ای و شکیل و جذاب بود. آن موقع من زیر نظر استادی به نام آقای امجد من تئاتر کار میکردم. در آن دوران حدود 15 سال من تئاتر را در حرفه بازیگری ادامه دادم. همچنین با گروهی از دوستان تئاتر «بچه های مسجد» که وابسته به حوزه هنری بود را به راه انداختیم. بعد از نیمه سال 70 به بعد من به نوشتم متمایل شدم و کار تئاترم کم رنگ شد. همان موقع هم آقای امجد خیلی ما را تشویق به نوشتن میکرد. سال 71 بود که آمدم مجله سلام بچه ها و عضو تحریریه مجله شدم. یک دوره ی حدود سه ساله تحت کلاس های مرحوم نادر ابراهیمی قرار گرفتم که آن موقع به قم تشریف می آوردند و ما را که جمعی سه چهار نفره بودیم آموزش میدادند و خب آن دوره کلاس های استاد برای ما خیلی مفید بود. ناگفته نماند که مرحوم پدرم نیز در این مسیر جزو مشوق های من بودند. ایشان کارهای مرا میدیدند و تشویق میکردند و شروع کار من با ایشان بود.
بیشترین نیاز کودک در نگاه شما چیست؟
ببینید نیازها فرق میکنند؛ هر دوره ای یک نیاز دارد، دهه 70 یک طور بود، دهه 80 طور دیگر، آخر 80 یک طور، 98 چند طور است؛ نمیدانم به این راحتی بگویم بچه ها نیازشان چیست؟ خیلی سخت است… ولی من الان و در حال حاضر فکر می کنم مهمترین نیاز کودکان ایران، آن شکل درست تربیت است، شیوه تربیت فکری و فرهنگی؛ اینکه چطور باید تربیت فکری و فرهنگی باشند. حال کتاب یکی از آنها است که می تواند این آموزش را بدهد، محصولات فرهنگی و چیزهای دیگری هم هستند. نمیدانم که ما هنوز به آن شیوه رسیدیم یا نرسیدیم؟! و آیا این نیاز و ذائقه تغییر می کند یا نه، خیلی باید به روز بود تا به این نتجه رسید.
از میان کسانی که در حوزه دینی کودک و نوجوان قلم میزنند، اثر کدام نویسنده برای شما جذاب و مورد تأیید است؟
در میان نویسندگان کودک و نوجوان، آثار آقای عموزاده خلیلی، آقای رضا رهگذر، آقای محمدرضا شمس، محمدرضا یوسفی و خانم فریبا کلهر، ایشان از معدود نویسندگانی هستند که (به نظر من) خوب می نویسند، اما به صورت ویژه در حوزه دینی آقای رضا رهگذر، جعفر ابراهیمی شاهد که کارهای خوبی از ایشان دیدیم. از میان دوستان و همکاران ما هم آقای محمود پوروهاب، سید سعید هاشمی، خانم فریبا کلهر، خانم سوسن طاقدیس و خانم شکوه قاسم نیا را میتوان نام برد، اما در کل کسانی که در حوزه دینی کودک قلم بزنند، خیلی کم داریم.
چه معیار و محکی را شما برای انتخاب نویسنده کودک و نوجوان به ویژه در حوزه کارهای دینی دارید؟
شاخصه و ملاک این است که به روز بنویسند؛ یعنی محتوی، محتوای خوبی باشد، اما قلم و روایت و طرح داستانی هرچه بروزتر باشد بهتر است، اینکه می گویم به روزتر یعنی نوع نوشتن پنچ سال پیش نسبت به الان فرق کرده است. بچه های امروز کارهای جدید و بروز و خاص هستند. ما اگر بخواهیم ادبیات دینی را هم کار کنیم و به بچه ها معرفی کنیم، می بایست به روز بودن متن و جذاب نوشتن را هم درنظر بگیریم که این نویسنده ها (نویسنده هایی که از ایشان نام برده شد) معمولاً این شاخصه را دارند.
از میان آثار خودتان کدام اثر را میپسندید و معرفی میکنید؟
من تعدادی رمان دارم با نام «آواز مرغ باران» که زندگینامه امام هادی علیه السلام است و چهار جایزه ملی گرفته، از جمله در کتاب سال جمهوری اسلامی از آن تقدیر شده است. به نظر کتاب خوبی هست و کاری نو محسوب میشود. تنها رمانی هست که درباره امام هاری علیه السلام نوشته شده است. (برای این کار) خیلی من کتاب خواندم، تحقیق و فکرکردم تا توانستم این کتاب را بنویسم. رمانی زیر چاپ دارم به اسم «روزگار عمار» که آن هم به همین شکل است و به نظرم خیلی متفاوت شده است. مجموعه ای چهارده جلدی هم دارم که زندگینامه داستانی اصحاب پیامبر هست. این مجموعه هم رمان نیست اما داستانهای به هم پیوسته ای هست که برای نوجوانان نوشته شده؛ هم زندگینامه هست و هم داستان؛ یعنی صرف تخیل نیست بلکه واقعیت هم هست و این کار هم تا به حال در حوزه کودکان و نوجوان نشده است. باز کتاب فرهنگنامه نماز را کار کرده ام که کاری تحقیقی دینی بود که شامل 1100 مدخل نماز، تاریخ نماز، آداب، احکام و شخصیت ها معرفی شده اند و در کتاب سال حوزه هم برگزیده شده بود و آن هم یکی از کتابهای غیر داستانی بود که میپسندم.
عمدتاً کارهایی آثاری که آماده میکنید با جای خاصی قرارداد دارید و چاپ میکنید؟
نه، سابق با ناشران زیادی همکاری و قرارداد داشتیم ولی بیشترین کارهایم را اکنون با انتشارات به نشر آستان قدس رضوی هست و انتشارات جمکران.
از منظر آسیب شناسی بفرمائید که چه ضعف و کاستی در حوزه کتاب کودک میبینید؟
عمدهی ضعف این است که کتاب به خوبی برای بچهها شناخته شده نیست و در سبد زندگی آنها نیست. دوم اینکه چاپ و توزیع وقیمت کتاب خیلی بالاست و به همین دلیل کودکان ما چیزهایی ارزانتر از کتاب در محصولات فرهنگی روی آوردهاند و این معظلی هست؛ حال چه در فضای مجازی و چه در غیر فضای مجازی، هر چیزی در جای خودش باید باشد، اما کتاب کمی جایگاهش تنزل پیدا کرده است.
وضیعت شعر دینی کودک را چطور ارزیابی میکنید؟
کلاً وضعیت شعر در بعد انقلاب خیلی خوب شروع شد، واقعاً بسیار متفاوت بود بعد از انقلاب نسبت به قبل انقلاب. شاعران خوبی پا به عرصه گذاشتند. پیشکسوتهای خوبی کار را شروع کردند و کار را تمام کردند و بعد هم شاید بیست شاعر خوب در دههی هفتاد در حوزه شعر دینی و مذهبی کودک داشتیم. مجموعههای متفاوتی جمعآوری شده و خیلی شعر داریم. آقای پوروهاب مجموعهی قطوری جمع کردهاند که به عنوان مرجع کتاب دینی مورد استفاد قرار میگیرد. البته در این دههی 90 کلاً شعر کم رنگ شده و شاید به این دلیل باشد که فضاهای دیگری ایجاد شده است و نویسندهها و شاعران کم کار شدهاند ولی در کل کارهای خیلی خوبی داشتهایم.
به نظر شما فضای مجازی تا چه اندازه در کم رنگ شدن مطالعه کتاب و مجله میان کودکان و نوجوانان مؤثر بوده است؟
قطعاً تأثیر داشته و لطمه هم زده، بچههای ما از فضای مجازی چیزی عایدشان نمیشود، بیشتر به سراغ بازیها و سرگرمی آن میروند؛ یعنی اینطور نیست که در فضای مجازی هم به سراغ کتاب یا مجله بروند و متأسفانه صحیح استفاده نمیشود و إلا اگر درست استفاده شود، در جای خودش بسیار خوب هم هست. همین وقت گرفتن از بچهها و سرگرم و مشغول کردن آنها باعث شده توجهشان کم شده است، البته کتاب و مجله هنوز هم جایگاه خودش را دارد، اما نسبت به این حجم جمعیت بیش از 20 میلیون و با تیراژهای کمی که کتابها دارند، برای ما نقص محسوب میشود و باید برای آن فکری کرد.
کاستیهای آموزشی برای نویسندگان را چه میدانید؟
نویسندگان میبایست کتاب زیاد بخوانند و مطالعه زیاد داشته باشند تا به روز باشند و کتاب خوب در دسترس داشته باشند. من احساس میکنم کتاب خوب در دسترس نویسندگان زیاد نیست و ایشان علیالخصوص نویسندگان جوان کتاب خوب زیاد نمیخوانند همچون کتابهای رمانهای مطرح تا جهان بینی و دنیای خیال آنها گسترده و رشد داشته باشد و این ها خیلی تأثیرگذار است چه در تعالی و چه در ضعف آثار.
تعامل ناشرین، به ویژه ناشران قم با نویسندگان را چطور ارزیابی میکنید؟
من با ناشران قم محدود کار کردهام، شاید با سه یا چهار ناشر، ولی همین چند موردی که با آنها کار کردم، تعامل خوبی داشتند. قم واقعاً در ادبیات کودک و نوجوان میتوان گفت به عنوان پایتخت دوم هست و به تبع ناشران خوبی هم هستند که دغدغههای جدی دارند و کارهای خوبی که اینجا آماده میشود را نشر میدهند و این جای خوشحالی دارد.
به نظر شما انجمن ناشران کودک و نوجوان با توجه به جایگاه و تعریفی که دارد، چه برنامهای میتواند در راستای کمک و حمایت از مجموعهی دستاندر کاران تولید محتوای کتاب داشته باشد؟
این اتفاق خیلی اتفاق مبارکی هست و من تبریک عرض میکنم. البته من جزئیات کار انجمن و اعضاء آن را نمیشناسم و برنامهی آنها را نمیدانم چیست، اما به نظرم میرسد که بیایند و از کارها و آثار خوب حمایت کنند و از نویسندگان و پدیدآورندگان قوی که در سطح ملی هستند و در قم حضور دارند را شناسائی و حمایت کنند. تلاش کنند که آن دسته از کارهای اصطلاحاً بازاری که در قم چاپ میشود را اجازه ندهند عرضه و چاپ شود. چه اشکالی دارد که ناشرها دست به کار شوند و در بعضی دستهها اعم از رمان، داستان و شعر، کارهای خوب را سفارش بدهند. نویسندگان باتجربه و خوب از قم که تعدادشان انگشتشمار هم هست و یا حتی خارج از قم، کارهایشان را سفارش دهند. ما در بعضی از بخشهای دینی به ویژه قرآنی، هنوز جای کار زیادی داریم. البته کارهای خوب شده اما نسبت به حجم مخاطب کافی نیست و نیاز هست به اینکه اول به خود نویسندهها کار سفارش داده شود؛ چرا که وقتی خودشان اقدام به نوشتن اثری میکنند، چه بسا به دست ناشر نرسد، دوم اینکه حمایت مادی انجام دهند. نویسنده از آنجا که برای معیشت خود نیاز به درآمدی دارد و نمیتواند با حقالتألیف اندک کار فاخر ارائه دهد. قطعاً اگر نویسنده دغدغهی مالی نداشته باشد، بهتر میتواند اثری را خلق کند و کار نویسندگی را رها نمیکند. من میشناسم نویسندگانی که به دلیل مشکلات مالی کار نوشتن را کنار گذاشتهاند. از طرفی پخش کتاب به نحوی باشد که تیراژ کتاب بیشتری چاپ شود و به دنبال این باشند که نیازسنجی کنند و کتاب مورد نیاز را چاپ کنند
نظارت اداره ارشاد بر کتاب کودک را چگونه میبینید و به نظر شما نظارت ایدهآل چطور اتفاق میافتد؟
اداره ارشاد ضوابط و قوانینی دارد که براساس آنها کار نظارت را انجام میدهد که البته لازم هم هست و باید باشد. بالاخره یک متولی نیاز هست تا بر تولید آثار نظارت داشته باشد. به نظر من مقولهی حمایتی ارشاد در توزیع کاغذ به نظر من خیلی مهم است. الان دغدغهی ما در تولید و تجدید چاپ آثارمان مسئله کاغذ هست و خب بعضی کتابها کنار گذاشته میشوند و یا چاپ آنها محدود هست. اینجا اداره ارشاد در درجهی اول میتواند آثار خوب را شناسائی کند و حتی امتیاز بدهد و به کارهایی که بهتر هستند، تسهیلاتی برای آنها قائل شود تا بتوانند اثر آماده شده را به چاپ برسانند و با قیمت مناسب به دست مخاطب برسانند و خود نویسنده هم از کار حمایت شوند.
نظر شما درخصوص ترجمهی آثار غربی چیست و به نظرتون در این زمینه زیادهروی نشده؟
بله زیادهروی شده و خیلی کارهای سطحی و کارهای تخیلی و ترسناک که شاید بچهها اینطور کارها را دوست داشته باشند ولی وقتی به این آثار نگاه دقیق میکنیم میبینیم نسبت به مفاهیم ارزشی و دینی و فرهنگی ما زاویه دارند و محتوای قابل قبولی ندارند، اما به راحتی ترجمه شده و مورد اقبال و توجه اغلب بچههای ما میشوند. خب این زنگ خطری هست که در این حجم ترجمه انجام میشود و در این صورت آثار تألیفی به حاشیه میرود و نویسندگان خوب ما کارهای خوبی که نوشتهاند دیده نمیشود. بنابراین بایستی در این مورد فکری شود که لااقل کارهای آثار قوی و با محتوای غنی به چاپ برسد. به نظر من اگر کارهای در کارهای ایرانی آثار خوب و فاخر عرضه شود، خود به خود اقبال به کار ترجمه کمتر خواهد شد.
در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید؟
مدتی هست کم کار شدهام، چون به جهات مختلف آرامش فکری نداشتم، فکرهای خوبی دارم ولی متأسفانه نتوانستم به آنها بپردازم و کارهای قبلی که داشتم را ویرایش و اصلاح میکنم و برای تجدید چاپ آماده میکنم.
اگر نقطه نظر و یا سؤال جا افتادهای که خوب بود میپرسیدم به نظرتون میآید بفرمائید استفاده کنیم؟
خواهش میکنم، تشکر میکنم. در کل این انجمن (ناشران کودک و نوجوان) اگر بتوانند شرایطی فراهم کنند که حداقل در شهر قم، نویسندهها را شناسایی کنند و دعوت کنند به مدارس بروند، یعنی طوری باشد که نویسنده به همراه کتابش به مدرسه برود. انجمن با تعامل با آموزش و پرورش که ناشر و نویسنده اثر و یا آثاری را به مدرسه ببرند و هم جلسات رو در رو بین نویسنده و دانشآموزان برقرار شود. البته من خودم به مدارس میروم و از آنجا که شعری دارم که در کتاب «بنویسیم» کلاس سوم دبستان چاپ شده، دعوت میشوم. من دیدم که بچهها خیلی دوست دارند و مایلند با ما نویسندگان و شعرا رو در رو شوند و ما را ببینند و با ما صحبت کنند و ما برای آنها صحبت کنیم. اگر این ارتباط لااقل در خود قم را شما بتوانید شرایطی فراهم کنید که اتفاق بیافتد، باعث میشود که هم آثار ما را بچهها ببینند و با قیمتی مناسب (با تخفیف خوب) خریداری کنند و هم ما ضمن مصاحبت با آنها بتوانیم از فکرشان استفاده کنیم و خواستههای ایشان را بشناسیم، تعامل داشته باشیم و ارتباطمان تنگاتنگ شود و فاصله نباشد و من فکر میکنم شما میتوانید این ارتباط و پل را ایجاد کنید و به نظر من لازم است، ضمن اینکه برای ناشر هم خوب است تا بتوانند آثارشان را بهتر به دست بچهها برسانند.
تشکر میکنم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید و از اگر خسته شدید عذر خواهی میکنم…
ممنون از بزرگواریتان، لطف کردید خدا به شما خیر دهد. من نگاهم در این عرصه مثبت هست. ما بهترین نویسندهها، رمان نویسها و شاعران کودک را در اختیار داریم، حتی کشورهایی مثل ترکیه و پاکستان وکشورهای آسیای میانه و حتی در میان کشورهای عربی که بعضاً من رفتم؛ مثل لبنان، عراق، عربستان، بحرین، کویت و مصر که در زمینه کودک و نوجوان آثارشان دیده میشود، علیرغم این ما خیلی و باید بگویم یک سر و گردن بالاتریم. کارهای بسیار فاخر در زمینه اهلبیت علیهم السلام و قرآن انجام دادهایم. البته ضعف ترجمه باعث شده که کارهای ما کمتر در خارج از ایران دیده شود. چقدر خوب است که متولیان فرهنگی در این زمینه فعال شوند و آثار خوب را توسط گروهی شناسایی کند که انجمن ناشران کودک و نوجوان میتواند چنین کاری انجام دهد، با بنگاههای نشر خارج از ایران تعامل کنند که لااقل ترجمه شود و به کشورهای مختلف کارها ارسال شود. حتی در تصویرگری هم ما خیلی قوی هستیم و میتوانیم در شناساندن این مفاخر کاری شود.