خانم بیگدلی (تصویرگر)

خانم بیگدلی (تصویرگر)

عرض سلام و خوش‌آمدگویی دارم خدمتتون؛ لطف کنید در ابتدا معرفی کاملی از خودتون و تحصیلاتتون بفرمایید….

به نام خدا، سمیه بیگدلی هستم، از سال 85 کار هنری را شروع کردم و خداروشکر از همان سال کار تصویرسازی در کتاب و از سال بعدش در مجلات و کتاب این کار را ادامه میدادم. دانشگاه هم رشته‌ی گرافیک خواندم. البته بیشتر کلاس هنری برای من مفید و مؤثر بوده و برنامه‌ی من اینطور شد که ابتدا وارد عرصه کار شدم و بعد تحصیلات مرتبط با رشته‌ی کاری و هنری‌ام را خواندم. من از کودکی علاقه‌ی فراوانی به نقاشی داشتم، اما خانواده‌ام موافق نبودند، در عین حال کلاس‌های مختلفی شرکت کردم، از آنجا بیشتر فهمیدم استعداد دارم و می‌توانم در این رشته کاری کنم که رضایت قلبی‌ام را جلب کند.

اشاره کردید که با مجلات هم همکاری داشتید؛ با کدام مجلات همکاری داشتید؟

مجلات زیادی بوده اعم از پوپک، سنجاقک، ملیکا، سلام بچه‌ها و خیلی مجلات دیگر که الان حضور ذهن ندارم، اما بیشتر برای گروه سنی کودک کار کرده‌ام.

کار برای سنی کودک اتفاقی بوده و یا انگیزه‌ی دیگری باعث می‌شد که برای این گروه سنی کار کنید؟

هر کاری که انجام می‌دادم، تیپ کاریام بیشتر شبیه این گروه می‌شد، وقتی واقعاً فکر کردم، متوجه شدم بواسطه زنده بودم کودک درونم، هرکاری انجام بدهم، تمایل به کارهای کودک بیشتر است، به همین دلیل خیلی تلاش نکردم که تغییرش بدهم؛ چون واقعاً از کار برای کودک خیلی لذت می‌بردم…

کار با ناشرین چطور بوده؟

خداروشکر خوب بوده، با ناشران خوبی همکاری داشته‌ام. حتی از بعضی دوستان می‌شنوم که کار با فلان ناشر مرا اذیت کرد، اما واقعاً چنین مواردی ندیدم….

خانم بیگدلی (تصویرگر)

همکاری شما بیشتر با کدام ناشر بوده است؟

من خیلی با خود ناشر سر و کار نداشتم، معمولاً سر و کار من با مدیر هنری بوده که کار را ارائه می‌دادند و از خیلی شهرها هم بودند، من جمله اصفهان، قم، تهران، مشهد و جاهای دیگر… اما در قم بعضی ناشرین را می‌شناختم که برای ایشان کار کردم، مثل نشر گل‌ها، نشر جمال، نشر علوی و…

سبک کاری شما دستی هست یا دیجیتال؟

قبلاً دستی انجام می‌دادم، بعد به مرور که دیدم همه چیز داره به روز و مدرن میشود، من هم علاقمند به سبک دیجیتال شدم و کم کم سبک کارم را تغییر دادم به سمت دیجیتال و هم اکنون صرفاً دیجیتال کار میکنم و گاهی کار دستی هم انجام می‌دهم. چون سفارش دستی قیمتش بالاتر هست و از اونجا که در تحریم هستیم و قیمت کاغذ بالا رفته، ترجیحم بیشتر دیجیتال است…

پس اگر انتخاب خود شما باشد گویا ترجیحتون کار دیجیتال هست؟

حال و هوای دستی خیلی بهتر هست، اما نمی‌توانم انتخاب خاصی داشته باشم؛ چون وقتی با کار دیجیتال آشنا و مشغول آن شدم، کلاس رفتم و خیلی خوب بود. متوجه شدم چیزی که من خواهان آن هستم، الان از دیجیتال بهتر می‌توانم دربیاورم، اما گذشته اینطور نبود، خیلی نزدیک به آنچه می‌خواستم نمی‌شد، در حالی‌که اکنون از آنچه می‌خواهم گاهی فراتر می‌رود، در کل نمی‌توانم بگویم دیجیتال یا دستی، چون هر دو مزیت خودشان را دارند…

در کارهایی که انجام می‌دهید، چطور نظر بچه‌ها را بدست می‌آورید؟

من خیلی بچه دور و برم نبوده ولی هرجا موقعیتی پیش آمده که با کودکی سر و کار پیدا کنم، نظرش را می‌گیرم. اما حس می‌کنم با توجه به اینکه کودک درونم زنده است، وقتی با بچه‌های کوچک ارتباط می‌گیرم و بازی می‌کنم، متوجه می‌شوم همچنان می‌توانم آنها را درک کنم و می‌بینم همان چیزی که درون من زنده است در بچه‌ها هم وجود دارد و به همین خاطر بیشتر به کودک درون خود مراجعه می‌کنم… چرا که همچنان به یاد دارم که در هر مقطعی چه چیزی دوست داشتم و برایم اهمیت داشت.

در کارهاتون از الگوی خاصی هم تبعیت می‌کنید؟

قائدتاً اینطور هست، علی الخصوص اوائل، وقتی شما تصویری می‌بینید، ناخودآگاه در ذهن شما نقش می‌بندد و طبیعتاً تجربه‌ی تصویرگران پیشکسوت از مانند ما بیشتر است. بالاخره چیزهایی هست که نمیدانی و من چون شروع کارم با شرکت در کلاس‌های آزاد بوده، هیچ اطلاعات (فنی) نداشتم، حتی دبیرستان هم که بودم رشته‌ی تحصیلی‌ام ادبیات بود و هیچ پیش زمینه هنری نداشتم الا همان چیزهایی که همه در دوران تحصیل همه یاد گرفتند و بعد در دانشگاه بود که وارد رشته گرافیک شدم. در حال حاضر کارهای خوب را دنبال می‌کنم و زیاد نگاه میکنم و هر کاری که در آن ایده‌ای جدید باشد پیگیری می‌کنم، اعم از کارهای داخلی و خارجی و من هنوز خودم را شاگردی می‌بینم که لازم است اساتید زیادی را لازم داشته باشد…

برای کسانی‌که تمایل دارند در رشته‌ی شما کار کنند پیشنهادتون چیست؟

پیشنهاد می‌کنم که برای رسیدن به خواسته‌ی خود حتماً تمام تلاششان را بکنند و جایی نایستند تا همه‌ی شرایط مهیا ودرست شود. برای ما هم اینطور نبوده، اگر بخواهم سرنوشتم را تعریف کنم، سنگ در برابر پای من زیاد بوده، ولی با اراده و خواستن و ایمان به کارم، این موانع را پشت سرگذاشتم تا به اینجا رسیدم. مثلاً مامان من نقاشی و کارهای هنری از این جنس را دوست نداشت و نظرش همچون خیلی از قدیمی‌ها این بود که یک زن می‌بایست کارهای خانه‌داری و خیاطی و مانند آن را یاد بگیرد و برعکس من هم در آن زمان علاقه‌ای به اینگونه هنرها نداشتم، تا جایی که اجازه نمی‌داند من به کلاس نقاشی بروم و به بهانه‌ی کلاس قرآن، هم کلاس قرآن می‌رفتم و هم کلاس طراحی و نقاشی که در آنجا بود. بعد از مدتی برای اینکه بتوانم رضایت مادرم را جلب کنم، تصویری از شخصی کشیدم که بسیار مورد علاقه‌ی مادرم بود و مادرم بعد از دیدن آن، متحول شد و حداقل کمتر به رشته‌ی مورد علاقه‌ی من خورده می‌گرفت. پس کسی که می‌خواهد در کاری موفق شود، هم باید به کارش ایمان داشته و هم منتظر مهیا شدن شرایط نباشد، اینگونه نیست که همه بیآیند دست به دست هم دهند تا کسی رشد و پیشترفت کند… هرچند صحبت از هنر است اما کسی که می‌خواهد هنرمند شود باید جنگجو باشد و در راه رسیدن به هدفش با مشکلات مبارزه کند…

خانم بیگدلی (تصویرگر)

در کار شما چی مشکلی به نظرتون هست که فکرتون را درگیر و مشغول کرده؟

اخیراً شنیدم که قرار است از هنرمندان هم مالیات گرفته شود و این خیلی مرا ناراحت کرد… از طرفی حمایت خاصی نیز از این قشر نمی‌شود. از طرفی محافل و مجامع هنری نداریم (البته در شهر قم)

خیلی از دوستانی که ما در این مصاحبه خدمتشان رسیدیم هم به این برگزاری محافل هنری به ویژه برای تصویرگران اشاره و مطالبه می‌کنند…

به نظرم اگر در قالب «ورکشاپ» دوستان تصویرگر را به همراه اساتید این رشته دور هم جمع کنند و همچنین تسهیلاتی برای کسانی‌که پیشکسوت هستند در نظر گرفته شود؛ یعنی کسی که کارش را تا جایی جلو برده با کسی که تازه کار را شروع کرده فرقی با هم داشته باشند. مثلاً در یک ورکشاپ از قدیمی‌ترها بصورت افتخاری دعوت شود تا در این محفل شرکت کنند نسبت به کسی که تازه کار است و لازم است حتی برای حضور در چنین محفلی هزینه کند تخفیفی قائل شوند.

چه عامل یا عوامل دیگری جز داشتن هنر تصویرگری میتواند در بهبود و بالارفتن کیفیت کار مؤثر باشد؟

دانستن طراحی به نظر من خیلی مهم هست، یعنی هرچه طراحی قوی‌تر باشد بهتر میتوان حس و حال را در کار پیاده کرد.. همچنین مطالعه در علوم مختلف هرچه بیشتر باشد، قطعاً در کار تصویرگری خیلی تأثیرگذار خواهد بود؛ مثلاً وقتی ما در تاریخ مطالعه داشته باشیم، در کاری که داستانی از گذشتگان هست، تصاویر بیشتری در ذهن ما می‌آید و دست ما را برای ارائه‌ی کاری جذاب‌تر باز می‌کند و همینطور علوم دیگر مثل تاریخ، جغرافیا، ادبیات و….

شما در نمایشگاه و یا مسابقات هم شرکت داشتید؟

بله، سه دوره نفر اول در جشنواره طلیعه ظهور بودم و یک دوره هم در جشنواره کریمه اهل بیت (ع)، در مسابقات طراحی انجمن هم سال 84 برگزیده شدم و موارد دیگری که خیلی زیاد هست…

هم فکری و تعامل قبل از کار بین تصویرگر و ناشر را تا چه حد مهم ارزیابی می‌کنید؟

حتماً لازم هست، اما به شرطی که هر دو زبان مشترکی داشته باشند و حرف همدیگر را بفهمند، در غیر اینصورت یا ناشر باید خود در جایگاه یک مدیر هنری باشد و یا بین ناشر و تصویرگر یک مدیرهنری واسط و پل ارتباطی باشد. البته مدیر هنری هم باید با ناشر با هم حضور داشته باشند که برای انتقال حرف زیاد واسطه نخورد و ناشر هم لازم نیست هنرمند باشد، صرفاً همین که از هنر سردربیاورد و اطلاعات کلی دربارهی هنر داشته باشد…

خانم بیگدلی (تصویرگر)

در پایان اگر نکته‌ی جاافتاده و یا مطلبی که بیان آن را ضروری می‌بیند بفرمائید استفاده کنیم…

الان نکته‌ی خاصی مدنظرم نیست اما کار خوبی را شهرداری کرده که پارسال «گنجشک‌های نوروزی» را گذاشته بودند و اتفاق خیلی خوبی بود و آنجا خیلی بازدیدکننده داشتیم، ناشرین مختلف می‌آمدند. اگر چنین فرصت‌هایی ایجاد شود در ورکشاپ‌های مختلف، که مثلاً دوستان بعد از مدتها همدیگر را می‌دیدند و تعاملی خوبی بین تصویرگران برقرار شد و هم تجدیدخاطراتی شد و دور هم کارهای‌مان را مرور کردیم و یک اتفاق خیلی خوبی بود و امسال هم برگزار شده… اگر چنین فرصتی ایجاد شود خیلی خوب است و باعث دلگرمی و فعال شدن هنرمندان این رشته میشود و این ارتباط نتایج بسیار خوبی دارد و در روحیه و کار تصویرگران تأثیر مثبت دارد

تشکر می‌کنم از اینکه وقت گذاشتید و با حضورتون منت بر ما دارید. براتون بهترین‌هارو آرزو می‌کنم و امیدوارم روز به روز بهتر بدرخشید و شاهد موفقیت‌های بیشر از شما باشیم…

خواهش می‌کنم، باعث افتخار من بود…

خانم بیگدلی (تصویرگر)

 

 

keyboard_arrow_up