ضمن عرض سلام خدمت شما، ممنون میشوم اگر معرفی کاملی از خودتون داشته باشید….
من معصومه حاجیوند هستم که تقریباً از سال 89 وارد کار تصویرسازی شدم و در شرکت نهرین با آقای جعفری شروع به کار کردم. در دانشگاه هم در رشتهی گرافیک تحصیل کردم، مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی همدان. شروع کار ما در دانشگاه کارهای دستی بود ولی در بازار تقاضای کار دیجیتال از ما داشتند؛ بطوریکه حدود6 تا 7 سال کلاً کار دیجیتال انجام میدادم. اما خوشبختانه باز کار دستی و هنری و سبکهایی دوست داشتم را شروع کردم. کارهایی گرافیکی هم پراکنده انجام دادهام؛ مثل طرح جلد، صفهآرایی، آرم و… اما عمدهی کارم با تصویرسازی بوده… ضمناً کتاب نوجوان هم کار کردهام، اما بیشر کار کودک داشتهام.
گویا هم زمان با تحصیل کار هم انجام میدادید؟
بله
عامل گرایش شما به سمت تصویرگری کار کودک چه بود؟
بالآخره بستر طوری فراهم شده بود که من در این زمینه بیشتر کار کنم و هم خودم خیلی علاقمند بودم. من حدود سه سال مربی هنری کانون پرورش فکری هنری بودم و با بچهها از سن 3 ساله تا حدود 17 ساله کار میکردم؛ ولی خب بیشتر کار با کودکان را دوست داشتم، علی الخصوص سنین بین 3 تا 6 ساله؛ چراکه فکر این سنین بکر است و دست کاری نشده و خیلی هم به من در کارم کمک میکرد؛ یعنی آشنایی با دید بچهها به دنیای اطراف و زندگی خیلی در کارم تأثیرگذار بود.
با کدام ناشرین کار کردید و در حال حاضر با کدام؟
با نشر جمال، نشر کتابک، نشر جامعه القران، نسیم حیات. با ناشرین دیگه هم کار کردم؛ البته به طور غیرمستقیم و در حال حاضر با نشر براق، که بواسطهی نشر براق، با کشورهای دیگر هم مثل عراق، لبنان، امارات و عمان کار کردهام.
ترجیح شما به کار دستی نسب به دیجیتال به چه دلیل است؟
چون کار دستی حس و حال بهتری دارد. در کار دیجیتال نمیشود آن حسی که تصویرگر دارد به مخاطب خوب منتقل شود، البته این حرف و نظر و من است، چه بسا کسانیکه در این حوزه فعالیت میکنند دلایل توجیهی خودشان را داشته باشند. اکثراً خانوادهها طرفدار کارهای دیجیتال هستند، یعنی اگر انتخاب کتاب برای بچهها باشد، خانوادهها بیشتر به سراغ کار دیجیتال میروند، چرا که کار دیجیتال رنگهای شارپتری نسبت به کاردستی دارد و بچهها هم ناچاراً به انتخاب خانوادهها کتابهای دیجیتال را بیشتر در خانه داشته باشند.
شما در کارهاتون از نظر بچهها هم استفاده میکنید و اینکه چگونه این کار را انجام میدهید؟
بله، مخصوصاً در ایامی که مستقیماً با بچهها کار میکردم، نظر آنها را میگرفتم. بچههایی که کوچکتر بودند و به لحاظ ذهنی و فکری بکر بودند و دست کاری شده نبودند، بیشتر کارهای دستی را میپسندیدند؛ چون من در کلاس همیشه یکی دو کتاب برای بچهها میبردم تا ذهن آنها باز شود. امتحان کردم، مثلاً سن بالاتر (حدود 9 تا 10 سالگی به بعد) چون بیشتر در مقابل دیدشان بوده و کارتون دیده بودند، تمایل به کارهای دیجیتال داشتند، ولی بچههایی که حس و حال ناب دارند و دنبال ارتباط برقرار کردن با کتاب هستند، اغلب کارهای دستی را میپسندند؛ چراکه با حال و هوای نقاشیهای خودشان نزدیکتر است، علی الخصوص کارهای دستی که سادهتر و راحتتر باشد.
از سبک و شیوهی استاد یا اساتید هم استفاده میکنید؟
الگو، نه به آن صورت که الگو باشد، ولی وقتی میخواهم کاری را انجام بدهم کارهای مختلف از اساتید را میبینم، ولی خب کلاس آقای استاد پژمان رحیم زاده که یک دوره رفتم خیلی به من کمک کرد.
چطور در کارهایی که خلق میکنید، نگاهتان را به نگاه بچهها نزدیک میکنید؟
همانطور که گفتم، چون با بچهها کار کردم، سعی میکنم خودم را جای آنها قرار دهم و برگردم به سنین کودکی خودم، در واقع نگاهی به آن دوران خودم داشته باشم و این که آن وقتها چطور به دنیای اطرافم نگاه میکردم تا بفهمم که بچهها چه میخواهند و چه نیاز دارند. بیشتر هم میرسم به همان «سادگی»
برای آن دسته از افرادی که به کار شما علاقمند هستند تا وارد حرفه کاری شما بشوند چه توصیه و پیشنهادی دارید؟
استعداد و پشتکار شرط مهم این کار هست و اینکه به عنوان اولین گام، اول طراحی هست و بعد تصویرسازی. بایستی در طراحی قوی باشند و تا در طراحی قوی نباشند نمیتوانند در کارهای انتزاعی و رئال وارد شوند و باید درکی نسبت به واقعیت پیدا کنند تا از آن واقعیت به سادگی برسند. من خودم استارت کارم را یکی دوسال با طراحی فیگور از انسان و حیوان زدم که کلاً با آناتومی انواع و اقسام حیوانات و انسان آشنا شویم و با شناخت کامل بتوانیم آن را ساده کنیم و اگر غیر از این باشد نتیجه نمیدهد. همچنین دیدن کارهای مختلف هم خیلی تأثیر دارد، یعنی هر روز حداقل یک ساعت کارهای قوی را فقط ببینی و کاملاٌ تمرکز کردن و خود را جای تصویرگر بگذاری و ببینی چطور به داستان نگاه کرده که اینچنین تصویری به ذهنش نشسته و آن را خلق کرده.
از نظر شما معضل کار تصویرگری در چیست و چه میتواند باشد؟
همان که قبلاً اشاره کردم؛ ما برای بچهها کار میکنیم، اما گویا مخاطب ما آنها نیستند؛ بلکه والدین بچهها هستند. اگر والدین اجازه دهند که کودک از همان اول خود انتخاب کند، نه اینکه بعد از چند سال کتابهایی که خودشان دوست دارند به فرزندشان معرفی کنند و در وجود او نهادینه کنند و بعد انتخاب را به او بدهند، نه از همان اول بگذارند بچه کتابی که خودش دوست دارد ولو باب میل والدین نیست، انتخاب کند؛ چون اغلب ناشرین هم به سراغ کتابهای رنگ و لعابدار میروند تا فروش بیشتری داشته باشند. از طرف دیگر کارهای دستی و نقاشیهای ساده برای ارتباط با بچهها مناسبتر است و در نقاشیهاشون استفاده میکنند و اعتماد به نفس بهتری پیدا میکنند؛ اما در کارهای دیجیتال این ارتباط به لحاظ سختی کار برای بچهها سخت میشود و به نظر من اعتماد به نفس بچه پایین میآید. اگر والدین واقعاً متوجه این مسئله بشوند، کار ما هم راحتتر میشود و زودتر میتوانیم با دنیای کودکان مرتبط شویم.
برای بالا رفتن سطح کیفی کار تصویرگر چه پیشنهادی دارید؟
با برپایی نمایشگاهها و مسابقات و قراردادن جوایز خوب و چشمگیر، برای تصویرگر انگیزه ایجاد کنند تا بین تصویرگران ایجاد رقابت شود. رقابت میتوانید خیلی کیفیت کار را بالا ببرد. باز اگر شرایطی فراهم شود که تصویرگرها در کنار هم کار کنند، خیلی میتوانند به هم کمک کرده و در بالا بردن کیفیت روی کار هم تأثیر بگذارند، اما وقتی هر تصویرگری جدا جدا در اتاقی مشغول به کار خودش باشد، طبیعیست روند پیشرفتش کند باشد.
علاوه بر گرافیک، چه علوم و رشتهی علمی که در دانشگاه تدریس میشود میتواند به کار تصویرگر کمک کنند؟
یکی اینکه باید روانشناسی خوبی داشته باشد به ویژه روانشناسی کودک؛ یعنی بداند کودک چه میخواهد برداشتش چه چیزی هست از یک داستان. در زاویهای که برای کشیدن تصویر انتخاب میکنیم، آشنایی با عکاسی میتواند خیلی به ما کمک کند. اگر تصویرگر عکاس خوبی باشد، زاویه دیدهای خوبی میتواند انتخاب کند.
تعامل بین ناشر و تصویرگر را چطور ارزیابی میکنید؟
در کار کتاب یکی ناشر هست، یکی نویسنده و یکی هم تصویرگر؛ اگر این سه با هم ارتباط و تعامل داشته باشند، قطعاً خیلی در بهبود و بالارفتن کیفیت کار مؤثر خواهد بود. مخصوصاً بین تصویرگر و نویسنده اگر ارتباط باشد، صددرصد خیلی مهم و تأثیرگذار است؛ چرا که وقتی تصویرگر حال و هوای نویسنده و نیتی که در نوشتن داستانی داشته بداند، برداشت صحیح را متوجه خواهد شد و تصویری میکشد که با هدف نویسند مطابقت داشته باشد و به این شکل ذهنیت نویسنده و تصویرگر به هم نزدیکتر شده و کاری منسجم خلق خواهد شد و دین کار بهتر ادا خواهد شد.
کارهای شما به چه شکل معرفی و دیده میشود؟
من صفحه شخصی در اینستاگرام دارم که کارهایم در آنجا گذاشته میشود.
در پایان اگر صحبتی و یا نکتهی جا افتادهای هست بفرمائید استفاده کنیم؟
متأسفانه در ایران دو چیز عامل مخرب کارهای هنری اعم از تصویرگری، انیمیشن و… میباشد؛ یکی عجله در کار و دیگری دستمزد کم، بواسطهی این دو عامل تصویرگر آن انگیزهی لازم را شاید برای کار نداشته باشد که بخواهد تمام توانش را برای کاری بگذارد- حال درست یا غلط- همچنین عجله گاهی باعث میشود کار آنچه باید از کار در نیآید و گاهی هم خود تصویرگر برای زودتر رسیدن به دستمزد، آن وقت و کار لازمی که نیاز بوده برای اثری نگذارد.
تشکر میکنم از وقتی که گذاشتید و برای شما آرزوی بهترین ها رو دارم…