خدمت سرکار خانم زاهدی هستیم از تصویرگران و گرافیستهای با سابقه، لطف کنید معرفی کاملی از خودتون بفرمائید…
سلام عرض میکنم خدمت شما و تمام کسانیکه این مصاحبه را میخوانند. خیلی خوشحالم که بعد از چند سال موقعیتی پیش آمد تا بتوانم صحبتی (در زمینه کار) داشته باشم. من لیلی زاهدی هستم متولد سال 1364 در استان کرمانشاه و هنرستان نزد اساتید خیلی خوب که هم اکنون در دانشگاههای قم و تهران تدریس میکنند گرافیک خواندم. فوق دیپلم هم گرافیک خواندم و برای کارشناسی چون 7 سال در لیتوگرافی به صورت حرفهای کار کرده بودم و در کنار آن طراحی میکردم، تصمیم گرفتم بروم چاپ بخوانم و این اندوختهها را بصورت پکی تکمیل کنم؛ چرا که طراحی که کار چاپ نمیداند، کارش ناقص خواهد بود. و برای ارشد پژوهش هنر را خواندم و در حال حاضر پیگیر دکتری هستم
از چه زمانی وارد بازار کار شدید و در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
از همان دوران تحصیل در هنرستان به مجلهی سلام بچهها نزد آقایان هاشمی و باباجانی رفتم و مدیر هنری آن زمان آقای نوری یا آقای موسیزاده (که هر دو از اساتید بنام هستند) که بیشتر فکر کنم آقای موسیزاده بودند که هر دو اساتید دانشگاه من بودند، وقتی کارم را نشان دادم، پسندید. حدود سال 81 بود که من رسماً وارد مجله سلام بچهها شدم. از همان زمان کارهای من در پوپک، سنجاقک و مجلاتی مثل حدیث زندگی، آفرینه و خیلی از مجلاتی که الان اسم آنها را حضور ذهن ندارم و یادم نیست که بخواهم خدمتتان بگویم. در این مجلات بصورت پیوسته حدود 10 سال خیلی کار کردم. متأسفانه به دلیل مسائل مالی کار گرافیک و بسته بندی محصولات باعث شد تا حدودی از کار تصویرگر فاصله بگیرم و به این کار خودم از سر اجبار استراحت بدهم و تقریباً تا سال 94 کار در مجلات را انجام میدادم و بعضی کارهایی که کرده بودم چندین جلد کتاب بود برای استاد ارزندی که از اساتید گرافیک قم هستند. یکی از کارهایی که برای ایشان انجام دادم یادم هست که نامش «سکاکی» بود. اصل کارهایی که من انجام دادم مجلات بودند و حدود 10 جلد کتاب نیز کار کردم.
بیشتر کارهایی که شما انجام دادهاید برای چه گروه سنی بوده است؟
مجله سنجاقک که گروه سنی کودک بود، پوپک گروه سنی کودک و نوجوان هست و سلام بچهها فقط گروه سنی نوجوان محسوب میشود و حتی برای جوانان هم مناسب بود.
کارهای دیجیتال هم در کارنامه کاری دارید؟
میتوانستم انجام بدهم اما خیلی کم کار دیجیتال کردهام و بیشتر کار دستی کار کردهام. یک سری کارها که تک رنگ بود و میبایست رنگی میشد، بعضی از این کارها با دیجیتال رنگ کردنش قشنگتر بود. در واقع رنگ آمیزی دیجیتال کردهام اما تصویرگری دیجیتال نه.
با کدام ناشرین در حوزه کودک کار کردهاید؟
در آن دوره کارهایی که به ما سفارش میدادند نمیگفتند برای کدام ناشر است. به نوعی صورت کار مافیائی بود؛ یعنی کاری که به تصویرگر و یا طراح سفارش داده میشد، مشخص نمیکردند ناشر کار کیست، مخصوصاً وقتی که نمیخواستند اسم طراح را در شناسنامه کتاب درج کنند. در واقع چند کتاب بود که طراحی جلد و صفحات آن را من انجام داده بودم ولی اسمی از من در آن کتاب ذکر نشده بود. حتی کتابی مثل «سکاکی» که من کل کارش را انجام داده بودم، تا کنون هم متوجه نشدم که توسط کدام ناشر چاپ شده است. کارها چراغ خاموش به ما سفارش و پس از اتمام تحویل گرفته میشد و ما نمیفهمیدم در کجا چاپ میشود.
شما برای کارهایی که انجام میدادید از نظر بچهها هم استفاده میکردید؟
بله! کارهایی که آماده میکردم به بچههای همسایه و بعضی اقوام نشان میدادم و دنبال میکردم که آنها چه دوست دارند، اینطور خروجی کارم را میگرفتم، ولی خب آنقدر دست ما باز نبود که بخواهیم در مجلات از نظر ایشان استفاده کنیم؛ چرا که مجلات چارچوب خاصی دارد که امکان اعمال نظر دیگران را زیاد به گرافیست نمیدهد. میبایست طبق متنی که به ما میدادند عمل میکردیم.
شما در خلق آثارتان از سبک استاد و بزرگی هم پیروی میکنید؟
اول کار که تماماً تقلید بود. بله در اوایل کارمجلهای بود که من نام طراح وگرافیست آن مجله را به خاطر ندارم، اما خیلی از روی کارهای ایشان الهام گرفتم تا آنکه سبک کاری خودم را کشف کردم و باید بگویم در همان اوائل کار سبک کاری برای خودم پیدا کردم، طوری که یکی از مدیران هنری مجله سلام بچهها وقتی کارهای من را میدیدند به من این جمله را گفتند: «تو سبک (کارهایت) سنتی مدرن هست».
شما به این نکته توجه داشتید که خودتان را به فضای درونی و نگاه کودک نزدیک کنید؟
تقریباً، چراکه واقعاً چنین شرایطی برای ما فراهم نبود. بیشتر به دنبال این بودم که سلایق و آنچه در ذهن خودم بود اعمال کنم ولی همانطور که اشاره کردم از نظر کودکان در کارها با همان زبان خودشان استفاده میکردم و مثلاً میپرسیدم: این قشنگه؟ این نقاشی را دوست داری؟ من در کارهایی که انجام میدادم بیشتر سنتی بود و به دنبال اِلمانهای سنتی ایرانی در کتابها، مجلات و تصویرگریها بودم و هرچه میدیدم آن را خلاصه کرده و در کارهایم استفاده میکردم.
برای علاقمندان به رشتهی کاری شما چه پیشنهاد و توصیهای دارید؟
قبل از هرچیز و در ابتدا حتماً به کلاسهای طراحی مراجعه داشته باشند؛ طراحی آناتومی اگر قوی باشد و بعد به سراغ تصویرگری بروند، خیلی موفقتر خواهند بود. هرچه آناتومی طراح قویتر باشد، اثر او به حالت انتزاعی هرچه که هست بخواهد خلاصه کند، باید ذهن طراح قوی باشد و تنها راهش فقط و فقط تمرین در طراحی هست. اگر زیاد طراحی کنند، راهشان برای تصویرگری باز خواهد شد.
از نگاه شما مشکلات کار تصویرگری چیست؟
دستهایی که آمدهاند و کارهای سخیف و کارهای دیجیتالی که ارزشی ندارند و اثر ماندگاری نخواهد شد و تاریخ مصرف دارند و برای عدهای عوام که معنی خلاقیت را متوجه نیستند، این گونه کارها تولید میشود و خانوادههایی هم هستند که بدون توجه به این جهت از ابعاد کار، مصرف کنندهی آن هستند؛ این معظل و مشکل کار ما است.
با توجه به اینکه شما سابقهی کار استخدامی و مستقل را دارید، درحال حاضر کدام را ترجیح میدهید؟
مسلماً برای خودم. کار استخدامی خوب است که طراح تجربه کند تا به چارچوب و نظمی در کارش برسد و به نظر من اگر از ابتدا برای خودش کار کند، طعم آن زیر دست بودن را نمیچشد. الان وقتی به گذشته نگاه میکنم، هرچند سختی هم میکشیدم، اما با خود میگویم: چه خوب که آن دورهها را گذراندم و به چارچوبی که باید میرسیدیم، رسیدیم.
برای بالا رفتن سطح کیفی کار تصویرگران توصیهی دیگری هم دارید؟
اگر وُرک شاپ های سطح بالا در قم برگزار شود که برای تصویرگران امکان شرکت در آن باشد، خیلی عالی خواهد بود. خیلی خوب میشود اگر هر چند وقت یک بار یکی از اساتید بیآیند و در چنین موقعیتهایی برای ما صحبت کنند، خیلی تأثیرگذار خواهد بود. یادم میآید خود من وقتی یک جلسه نزد استاد نوری و یا استاد موسیزاده حاضر میشدم، بعد از آن جلسه کلی در بهبود و ارتقاء کار من تأثیر گذاشته بود. اگر شرایطی فراهم شود که از این اساتید استفاده شود، هر جلسهی آن میتواند بسیار بار هنری برای مخاطبان ایجاد کند. همچنین ایجاد انجمنهایی برای آن دسته از تصویرگران و طراحانی که تحصیلات آکادمیک دارند و زحمت کشیدهاند تا حامی آنها باشند و ایشان را معرفی کنند و شرایطی فراهم کنند تا باعث پیشرفت و دلگرمی ایشان بشود.
چه عامل و یا عواملی میتواند در رشد تصویرگر مؤثر باشد؟
آزاد بودن فکر تصویرگر با عدم دغدغهی مالی. یعنی بابت مسائل مالی اگر درگیری نداشته باشد، قطعاً سطح کیفی کار او نیز بالا خواهد رفت. همه اینکه سطح کار هنر روی به تنزل و افول رفته، به دلیل مشکلات و درگیریهای مالی آن هنرمند است. این تا جایی هست که چه بسا بخاطر پول، هنرمند کاری انجام دهد که با ذوق و طبع او سازگاری ندارد و فقط مجبور به آن شده باشد.
شما در نمایشگاه و یا مسابقات هم شرکت کردهاید؟
بله من خودم نمایشگاه داشتهام و در مسابقات طراحی استانی با موضوع معضل خشکسالی شرکت کرده بودم و اول شدم. در مسابقات عکاسی کشوری حدود سال 80 شرکت کردم و رتبهی سوم را کسب کردم. البته لوح تقدیر هم زیاد دارم.
نظرتون دربارهی نشست میان ناشران و تصویرگران چیست؟
ناشرها اغلب هوای تصویرگر را ندارند؛ گاهی در نظراتی که دارند زورگویی میکنند، گاهی تهدید به عدم درج نام تصویرگر در منشورات خود میکنند. این را من خودم دیدم و برخورد کردهام که گاهی تصویرگر به خاطر مجبور بودن کاری انجام داده که نسبت به آن تمایلی ندارد و حتی حاضر شده نام او در کتابی درج نشود و نام گروه هنری فلان به جای نام تصویرگر ثبت شود. البته الان خیلی این موارد بهتر شده ولی در زمانی که من کار را شروع کردم از این کارها میشد و واقعاً ظلمی بود به تصویرگر.
برای معرفی کار و آثارتان از چه ابزاری استفاده میکنید؟
من چون ارباب رجوع خودم را دارم صفحهی شخصی اینستاگرام دارم و گستردهاش نکردهام و قصد اضافه کردن مشتری هم ندارم؛ چون خیلی سال است که مشغولم و دیگر توانایی سابق را هم ندارم. به همین دلیل زیاد به دنبال تبلیغ نیستم.
در پایان اگر حرفی و یا مطلبی که باید دربارهاش صحبت میکردیم و نکردیم بفرمائید استفاده کنیم….
سلامت باشید، نه نکتهی خاصی نیست و ان شاالله امیدوارم هرکس دوست دارد در رشتهی گرافیک یا هنر پیشترفت کند، اول از همه ببیند واقعاً چقدر علاقه دارد و بعد حتماً با طراحی شروع کند. اگر با آناتومی شروع کند قطعاً موفقیت بالاتر و بهتری را خواهد داشت.
اگر فضایی برای شما ایجاد شود که کار تدریس را برای علاقمندان داشته باشید، آیا آمادگی اینکار را دارید؟
بله
ممنون از وقتی که گذاشتید و اجازه دادید تا با شما این مصاحبه انجام شود.
من هم خیلی خوشحال شدم و توفیقی بود تا در خدمت شما باشیم و واقعاً ممنونم. سلامت باشید.