یادداشتی بر کتاب «قصه‌ی یه قصه» نوشتۀ زینب علیزاده

اسم کتاب: قصه‌ی یه قصه
نویسنده: زینب علیزاده
تصویرگر: زینب حسینی
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی، کتاب‌های پرندۀ آبی، تهران
تاریخ نشر: سال 1395
یادداشتی بر کتاب «قصه‌ی یه قصه‌» نوشتۀ زینب علیزاده
مجید محبوبی
نوشتن قصه برای کودکان کار سختی است. این را نه آدم‌های معمولی، بلکه خود نویسندگان کودک می‌گویند. نویسندگانی که یک عمر برای کودکان نوشته‌اند و برای نوشتن هر کتابی پاره‌ای از عمر گرانمایۀشان را صرف کرده‌اند.
اما شاید تا به حال هیچ نویسنده‌ای پرده از راز سختی‌های نوشتن قصه برای کودکان برنداشته و علل سخت بودن این کار را برای کسانی که در بیرون از گود ایستاده‌اند، کاملاً روشن نکرده است. به خاطر همین هم هست که دیگران تصور می‌کنند نویسندگان کودک، بهترین، راحت‌ترین و لذت‌بخش‌ترین کار عالم را برداشته‌اند و با کمترین زحمت، کارهایی را به بازار فرهنگی ارائه می‌دهند که گاهی به بزرگی و شکوه و عظمت از آنها یاد می‌شود.
 این گونه افراد خیال می‌کنند با کمی ذوق ادبی و اندکی دانش و توانایی در نوشتن می‌توان در هر روز، چند قصۀ کودک نوشت. حتی خیلی‌ از این افراد فکر می‌کنند نوشتن قصۀ کودک، کاری است که خود کودکان انجام می‌دهند و تصور این‌که بیشتر قصه‌های کودک را افراد بزرگسال و صاحب دانش و تجربه نوشته‌اند، برایشان دور از ذهن و نزدیک به محال است. این آدم‌ها از سنخ همان آدم‌های سطحی‌نگری هستند که فکر می‌کنند سوره‌های کوچک قرآن ویژۀ کودکان است و برای کودکان نازل شده است!
البته از حق نگذریم، شاید نوشتن برای بزرگسالان هم به مراتب سخت‌تر از نوشتن برای کودکان باشد و طرح این مسئله شاید به این صورت صحیح باشد که سختی نوشتن برای کودکان اگر از سختی نوشتن برای بزرگسالان بیشتر نباشد، کمتر هم نیست و این خوش‌خیالی آدم‌های ظاهربین و سطحی‌نگر است که ادبیات کودک و نوجوان را جدی نمی‌گیرند.
در زندگی بعضی از نویسندگان بزرگ داریم که وقتی خواسته‌اند وارد عالم ادبیات کودکان شوند، با عذرخواهی از کودکان شروع به نوشتن کرده‌ و تصریح نموده‌اند که ما نویسندۀ کودک نیستیم؛ چرا که خود را متخصص این فن ندانسته و صرفاً برای دل خودشان خواسته‌اند داستانی برای کودکان روایت کنند. یکی از این بزرگان شخصی به نام «جوزه ساراماگو» است. جوزه ساراماگو یکی از رمان‌نویس‌های بزرگ دنیاست که در سال ۱۹۹۸ به‌خاطر رمان «کوری» برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات شد.
حال در این یادداشت کوتاه، قصد برملا کردن رازهای سختی نوشتن برای کودکان را نداریم؛ چو این بحث دراز و دامنه‌داری است و از حوصلۀ این متن کوتاه که قصد دارد به معرفی و نقد و بررسی یکی از کتاب‌های کودک تازه منتشر شده بپردازد، خارج است.
کتاب «قصه‌ی یه قصه» نوشتۀ زینب علیزاده که با تصویرگری «زینب حسینی» همراه شده است، یکی از قصه‌های قابل قبولی است که بر اساس تجربه و دانش‌های کلاسیک و تکنیک‌های کارگاه‌های قصه‌نویسی نوشته شده است. نویسنده با کمترین کلمات و حداقل‌ترین توضیحات و بیشتر با تکیه بر تصاویری که به نمایش گذاشته، توانسته است موضوعی به نام «عدم توجه بزرگ‌ترها به کودک در رابطه با قصه‌خوانی برای کودکان» را برای مخاطب ارائه دهد.
البته سر این‌که آیا این موضوع می‌تواند یکی از موضوعات مربوط به ادبیات کودک باشد یا نباشد، می‌توان مفصل بحث کرد و یا این‌که آیا مخاطب کودک می‌تواند با این قصه ارتباط برقرار کند یا نه، جای تردید است. به نظر نگارنده این قصه بیشتر از آن‌که برای کودکان باشد، ویژۀ بزرگ‌ترهاست. با این حال، از آن‌جا که نویسنده، این قصه را با شاخصه‌های ادبیات کودکان به نگارش درآورده است، می‌توان یک قصۀ کودک نامید و شاید یکی از جنبه‌های سخت بودن نوشتن برای کودکان همین امر باشد که ما نویسندگان معمولا در شناختن موضوعات ویژۀ کودکان دچار خطا می‌شویم و گمان می‌کنیم دغدغۀ ما بزرگ‌ترها همان دغدغۀ کودکانمان هست؛ غافل از این‌که هزار نکتۀ باریک‌تر از مو این‌جاهاست!
در این کتاب درست است غصۀ یک کودک به زیبایی به نمایش گذاشته شده است؛ امّا کاملاً مشخص است که حرفی که نویسنده خواسته آن را فریاد بزند، گوشی از نوع گوش بزرگ‌ترها برای شنیدن آن لازم است.
keyboard_arrow_up