مصاحبه با آقای صفا امیری مدیر انتشارات براق

 .

.

.

.

.

لطفا در مورد مجموعه‌ی تحت نظارت‌تان توضیح دهید؟
مجموعه‌ی ما متشکل از 25 نفر کادر، شامل رنگ‌آمیز، تصویرگر، صفحه آرا، طراح جلد است. شعار مجموعه‌ی براق، تقویت کتابخوانی مسلمان است. در حقیقت مرام‌نامه و هدف ما از این شعار تشکیل شده است که ما به دنبال تقویت کتاب مسلمان باشیم. الحمدلله در عرض ده سال گذشته، نتایج خوبی به دست آمده است. زیرا اولین هدف ما این بود که به هیچ‌وجه کپی برداری از کارهای خارج از مجموعه و خارج از ایران نداشته باشیم و متکی بر تصویرگری داخلی باشیم. در این جهت بسیاری از تصویرگران و طراحان سطح قم، با ما همکاری داشتند که در نتیجه باعث شد در عرض 6 سال گذشته، جزء ناشرینی باشیم که مورد تقدیر و تشکر از طرف وزارت‌خانه قرار گرفته‌‌‌‌ایم؛ ناشر تقدیر شده، یا خادم‌القرآن. از سال 1390 رویکرد انتشارات براق به سمت رویکرد برون‌مرزی رفت.
در حقیقت شما از ابتدای ورود به کار نشر به سراغ حوزه کودک و نوجوان رفتید؟
بله همین‌طور است.
هدف خاصی از این کار داشتید؟
بله با تعیین هدف بوده است.
هدفی که در نهایت کار دارید، این است که خودتان کار خوب انجام دهید یا سطح کار را بالا ببرید؟ هدف شخصی بوده است یا گروهی؟
هنگامی که وارد این عرصه شدیم و دلیلی که در خودمان برای ورود به کار کودک احساس کردیم، این بود که در زمینه‌ی کتاب‌های ترجمه‌ای یا احیاناً بدون ترجمه، کتاب‌های زیادی از خارج از کشور وارد بازار ایران می‌شدند. خاطرم است که یکی دو کتاب مانند کتاب حسنی بسیار جا افتاده بود و مخاطب زیادی داشت حتی در زمینه تصویرگری کتاب‌های ما عمدتاً نگاه به بیرون داشتند یا اسکن شده بودند. البته این مطلب مربوط به سال‌های 80 است. با وجودیکه در سال 84 انتشارات را تأسیس کردیم، اما این اتفاقات مربوط به قبل از تأسیس است. باتوجه به طراحان خوبی که داشتیم مانند آقای قاسمی و آقای فاطمی، تصمیم گرفتیم در وادی کتاب کودک وارد شویم. تجربه‌ ما هم یک تجربه خارج از کشور بود. در حقیقت مجله مع الشباب در مجموعه‌ی ما تأسیس شد. مجله‌ی باسم و بسمه که برای عراق بود را ما طراحی می‌کردیم.
مخاطب این نشریات چه کسانی بودند؟ چه گروه سنی بود؟
معمولاً گروه سنی الف و ب و ج بود. زمانی که به ما مراجعه کردند به دنبال طرحی بودند که بتوانند ارتباط دائمی با بچه‌های کشور خودشان داشته باشند. عرب زبان بودند. با توجه به اینکه شرکت سیمای نور کوثر یک شرکت دوملیتی است. شرکاء هم نصف عراقی و نصف ایرانی هستند.
 شما عراقی هستید یا ایرانی؟
من جزء ایرانی‌ها هستم.
به خاطر ارتباطِ زیاد است که شبیه به آن‌ها صحبت می کنید؟
بله. البته من بزرگ‌شده‌ی خوزستان هستم و از بچه‌های خرمشهر.
آمدند و تقاضای چنین چیزی را از ما داشتند. ما هم اعلام عمومی در سطح شهر کردیم. دیدیم قم توانایی بسیار خوبی در این زمینه دارد. تصویرگران بسیار خوبی دارد. بچه‌ها، صاحب فکر خوبی هستند که میشود از آنها استفاده کرد. در ابتدا این مجلات‌ را بصورت پروژه‌ای خارج از مجموعه می‌دادیم برایمان کار می‌کردند و می‌آوردند. بعد از مدتی که بنا را بر این گذاشتیم که خودمان انتشارات کودک و نوجوان داشته باشیم، گروه را در درون شرکت، تأسیس کردیم. یکی مجله باسم و بسمه است که برای عراق کار شده است. یکی مجله‌ی سائر است که برای کویت کار شده است. و الآن هم در حال حاضر، پشت جلد مجله حزب الله لبنان را کار می‌کنیم. در این کارها از توانایی بچه‌های ایران استفاده می‌شود.
نیروهای مستعدی که در شهر قم شناسایی کردید، چند سال پیش هم به این حدّ مهارت رسیده بودند یا شما رشدشان دادید و یا اینکه به دنبال نخبگان گشتید و آن‌ها را یک جا جمع کردید؟
ما یک آگهی روزنامه دادیم. در این آگهی روزنامه، نزدیک به 200 نفر آمدند و مصاحبه دادند. بچه‌های قم بچه‌های بسیار مستعدی بودند. اما فضا برای کار و ارتقاء کیفیت نداشتند. دو عده شناسایی شدند عده‌ای مانند آقای دشتکی، آقای گائینی و خانم مروّج اساساً به بلوغی از کار رسیده بودند و توانایی بالایی داشتند. اما کارمندان جدیدی هم داشتیم که توانایی داشتند اما عرصه ی رشد نداشتند. مانند خانم منعمی، خانم توسلی، خواهران طباطبایی، خواهران ارکیا؛ بودند که وقتی وارد شرکت شدند به مرور رشد کردند. می‌توان گفت که ما با دو دسته از هنرمندان کار کردیم. کسانی که در این مجموعه با خود ما پیشرفت کردند و ما در کنار هم رشد کردیم. دسته ی دیگر بچه‌هایی که در شهر قم، با استعداد بودند و در حال حاضر تهران هستند و جذب بازار تهران شدند. آنجا مستقر شدند و الحمدلله کارهای بسیار خوبی مخصوصاً در شبکه‌ی پویا از آن‌ها می‌بینیم.
از نظر قالب و موضوع کارهایتان در زمینه کودک و نوجوان، شما بیشتر سمت کدام حوزه رفتید و کدام یک در سطح بین‌المللی مخاطب بیشتری دارد؟
زمانی که کارمان را شروع کردیم، آموزش دینی‌ به شکل مستقیم بود. بعد از 3-4 سال متوجه شدیم که این مسیر، مسیر درستی نیست، بلکه باید انتهای کار را باز بگذاریم به شکلی که مخاطب به آن چیزی که ما می‌خواهیم برسد. به تدریج از آن نوع کار دست کشیدیم. به همین دلیل زمانی که در 3-4 سال اول، مجموعه‌ی براق را بررسی می‌کنید، می‌بینید کتاب‌های دینی فراوانی داشت. که با اسامی دینی بودند. بعد از آن قالب کار تغییر می‌کند. در ظاهر کتاب کتاب قالب دینی دیده نمی‌شود. اما در پایان کار که بچه با داستان انس می‌گیرد، در حقیقت یکی از آموزه‌های دینی را یاد گرفته است. بدون اینکه بداند این قالب، قالب دینی است. با راستگویی، عشق به وطن، آشنا می‌شود و از این دست کتابها که در حدود 60-70 عنوان از کتابهای ما به این شکل تدوین شد. از سال 90 که رویکرد ما به سمت خارج از کشور رفت، مقداری نوع تیپ و تفکر ما نیاز به تغییر داشت. چون نمی‌خواستیم وقتی وارد خارج از کشور می‌شویم و در نمایشگاه‌ها شرکت می‌کنیم، به اصطلاح امروزی‌ها شمشیر را از رو بسته باشیم. زیرا می‌دانستیم که بازخوردش منفی خواهد بود و این احتمال وجود دارد که روش حذفی را در پیش بگیرند و مراحل کار را از ما بگیرند. به همین دلیل با سیاق دیگری وارد کار شدیم. دو جبهه را درنظر داشتیم. یکی اینکه توانایی مجموعه را نشان دهیم، دیگری اینکه مفاهیمی را که مدنظرمان است را بتوانیم به شکل بسیار لطیفی به شکل قالب کتاب‌های ضرب‌المثلی، داستان‌های تاریخی منتقل کنیم که الحمدلله بسیار خوب و موفق بود.
در زمینه‌ی دفاع مقدس چه کار کردید؟
شاید اولین کتابی که مورد استقبال قرار گرفت و تصویرگری گروه الف را داشت و بعنوان کتاب برتر انتخاب شد، کتاب رزم و جنگ بود که برای نشر جمال انجام دادیم که سکه و لوح هم گرفت. تصویرگر این کار خانم منعمی بود. مربوط به سال‌های 80-81. اما بعد از آن به تدریج در رابطه با شخصیت‌های برتر جنگ مثل شهید زین‌الدین و بعضی از شهدای بزرگ کشور کتابهایی را برای مؤسسات مختلف تصویرگری کردیم و به چاپ رساندیم.
این کارها در زمینه کودک و نوجوان بود؟ داستانی یا رمان است؟
بله همه کودک و نوجوان است. بعضی‌هایشان زندگی‌نامه است، بعضی رنگ‌آمیزی، بعضی هم داستان کوتاه. مجموعه‌ای به نام آدم برفی کار کردیم. آدم برفی مجموعه داستان‌هایی بود که برای کودکان بعد از جنگ تعریف شده بود که پدر و مادر آن‌ها به نوعی در جنگ مشارکت داشتند این کتاب که لوحش همینجا است، کتاب سال استان قم شد و الحمدلله مورد تقدیر قرار گرفت. خانم پوریانی این کتاب را نوشتند. خیلی هم زحمت کشیده بودند. بعد از آن در زمینه‌های دیگری هم کار انجام شد اما نه در حد کتاب‌هایی که لوح گرفته باشد، یا دیپلم افتخاری کسب کند.
در مورد فرهنگ ایران چه کاری کردید؟
در بخش کارهای تاریخی می‌توانم بگویم کار بیشتری انجام شد. مجموعه‌های مختلفی داریم که کار کردیم. مجموعه‌ای که یکسری داستان‌های تاریخی است که درونشان حکمت‌هایی وجود دارد. یکسری داستان‌های کهن است. خیلی مورد استقبال قرار گرفت. تصویرگرش خانم ارکیا بود که فوق‌العاده هم توانا عمل کردند. جزء کارهایی است که تیپ تصویرگری‌اش به هیچ نوع تیپ کاری که در ایران کار شده است، شباهت ندارد و کاملاً منحصر به فرد است.
هنوزهم از این کار استقبال می شود؟
بله . مورد استقبال قرار گرفته است و تجدید چاپ می‌شود.
چند جلد چاپ شده است؟
این مجموعه شش جلدی است.
تا الآن کار دایره المعارفی یا کار چند جلدی بزرگ هم انجام دادید؟
اگر بخواهیم اسمش را بگذاریم دایره المعارف، باید بگوییم دایره المعارف ساده و ابتدایی زیرا کلمه‌ی دایره المعارف باری دارد، که نیازمند انسان‌های متخصص است. مجموعه‌ی ما، مجموعه‌ای است که کارش بیشتر تصویرگری و صفحه‌آرایی است. مجموعه هشت جلدی به نام دایره المعارف کودک و نوجوان داریم. یکسری دایره المعارف کوچکتر داریم که بصورت تک برگی است.
فلش کارت؟
بله. بدین شکل هستند که شش جلدی است. این‌ها کار شده‌اند. اما نه با آن ذهنیت دایره المعارف جامعی که بسیاری از مطالب را پوشش داده شده باشد. بیشتر به حیوانات، آبزیان، و وسایل نقلیه و اینطور موارد پرداخته است.
وارد ساخت نرم‌افزار آموزشی کودک هم شده‌اید؟
واقعیت امر این است که در حال حاضر، انتشارات براق، یک اپلیکیشنی را طراحی کرده است که کتاب‌های الکترونیک است. در خارج از کشور،‌کسی که آی پد داشته باشد، می‌تواند وارد سایت شود و بصورت ماهانه مشترک شود و به شکلی کل کتاب‌های براق در اختیارش قرار می‌گیرد.
برای داخل ایران چکار کردید؟
برای نمایشگاه بین‌المللی کتاب ایران، سال 1395 هم قرار است از نسخه‌ی اندرویدی آن رونمایی شود که تفاوت بسیار عمده‌ای با نرم‌افزارهای موجود دارد. می‌توانم بیاورم و ذکر کنم که چرا این مجموعه با مجموعه‌های دیگر متفاوت است.
تابحال چند اثر به چاپ رسانده‌اید؟
تعدادش خیلی زیاد است این‌جا  مقدمه‌ی کوتاهی را لازم می‌دانم بیان کنم . انتشارات دارالبراق را در عراق به شکل رسمی ثبت کردیم. برایش مجوز کردیم. همچنین در کشور امارات هم دفترمان را به شکل رسمی ثبت کردیم و آنجا نمایندگانی داریم. این قضیه باعث شد که کتابهای بسیار زیادی به زبان عربی به چاپ برسانیم که به زبان فارسی هم ترجمه نشده است. در نتیجه تعداد عناوین انتشارات براق به چیزی در حدود 700 تا 800 عنوان رسید، با اینکه انتشارات ما جوان است. با تمام این‌ها، شما آثار زیادی به زبان فارسی در بازار ایران نمی‌بینید زیرا بیشتر کتاب‌های ما باتوجه به فرهنگ آن کشور‌ها طراحی شده است مانند کتاب‌های کمک آموزشی که برای مدارس غیرانتفاعی عراق کار شده است یا کتابهای تاریخی و ضرب ‌المثلی که برای آن کشور تدوین شده و برای ما مناسب نیست  این نوع کتاب‌های ما کاربردی نمی‌تواند داشته باشد یا جاذبه‌ی آنچنانی ندارد که سرمایه‌گذاری کنیم و به زبان فارسی چاپ شوند. کتابهایی هم داریم که برای کشورهای خلیج کار شده که ضرب‌‌المثل‌ها و بخشی از تاریخشان است که در ایران مجوز می‌گیرد اما فیپای ایران روی آن‌ها می‌خورد زیرا تمام مراحل تدوین کتاب در ایران انجام می‌شود و به زبان عربی چاپ می‌شود. این‌ها را به زبان فارسی برگردان نمی‌کنیم به شکلی که وارد نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هم می‌شوند، به عنوان کتابهایی که اصالت آن منطقه را دارد.
شما با لفظ خلیج فارس در کتاب‌هایتان چه کار می‌کنید؟
بدون تردید ما هرجا که هستیم، لفظ خلیج فارس را به کار می‌بریم.
با مشکلی مواجه نشده‌اید؟
تیپی که ما با آن‌ها برخورد می‌کنیم، تیپ آدم‌های فرهنگی است نه سیاسی. این خیلی مهم است. زمانی که با سیاسیون برخورد می‌کنیم و کار اداری داریم، معمولاً به مانع برخورد می‌کنیم. سدی در مقابلمان ایجاد می‌شود به شکلی که چه بیاید و چه نیاید، برای ما تفاوتی ندارد. اما در وادی فرهنگی انسان‌هایی را می‌بینیم که اهل تفاهم هستند، آن‌ها هم مثل ما ناشر هستند و مسئولیت بخش‌های فرهنگی را دارند و اصالتاً روح انسانی که کار فرهنگی انجام می‌دهد، این نوع روش کار و این برخوردها را نمی‌پذیرد. به همین دلیل، تا الآن بابت بروشورهایی که داشتیم و در بروشورهایمان این لفظ‌ها را استفاده کردیم، کسی با ما برخوردی نداشته است.
با سیستم‌های حکومتی‌شان چطور؟
سیستم‌های حکومتی‌شان معمولاً سیستم‌های فرهنگی‌شان را تحت فشار قرار می‌دهند. بعنوان مثال گاهی خیلی دیر به ما مجوز می‌دهند، و یا اجازه‌ی شرکت در نمایشگاهشان را نمی‌دهند. به این شکل موانعی را به وجود می‌آورند. اما قهر نمی‌کنیم و با استمرار ادامه می‌دهیم.
حتماً شما هم به درد آن‌ها می‌خورید. و برایشان استفاده‌ای دارید.
بله. جامعه فرهنگی آن‌جا این تمایل را دارد که کار با ما را ادامه دهند. در عرض دو سال اخیر، توانستیم وارد مسابقات کشورهای عربی هم شویم؛ کشورهایی مانند مصر، عراق، بحرین، شارجه، ابوذبی، و کارهایمان را در وادی تصویرگری، داستان‌نویسی، صفحه‌آرایی و چاپ ارسال می‌کنیم. داوران آنجا، داوران غیرعرب هستند، که نقطه قوت این مجموعه‌ها است. دوماً کتاب‌های ما جزء کتابهای برتر است. بغله القاضی، یا الاغ قاضی، کتابی است که کتاب سال کودک عرب شناخته شد. و این عنوان بسیار بزرگی است.
مربوط به تمام کشورهای عربی است؟
بله. تمام کشورهای عربی شرکت می‌کنند. اینطور نیست که فقط انتشارات براق و تصویرگران آن کشور رقابت کنند حتی از ایران ناشران و تصویرگران دیگری هم وجود دارند که می‌آیند و کار ارائه می‌کنند. این کتاب در 2014 عنوان کتاب سوم را کسب کرد. این کتاب برتر 2015 در کشور بحرین بود.
موضوع این کتاب‌ها چیست و علت برتری شما چه بوده؟
این‌ کتاب‌ها باعث ارتقاء کیفیت تصویرگری، صفحه‌آرایی، در آن کشور می‌شود. زیرا آن کشورها کتاب‌های ترجمه‌ای خیلی زیاد دارند. از خارج از کشور، کتاب‌های زیادی می آید. گاهی اوقات به این دلیل که بچه‌هایشان از اول دبستان زبان انگلیسی را یاد میگیرند، ترجمه هم نمی‌کنند. در وادی تألیف و تولید به عبارتی از آن‌ها بسیار جلوتر هستیم. به همین جهت است که حضور ما در آنجا  از بُعد فرهنگی، بار مثبتی برای آن نمایشگاه است. حرف جدید و کار جدید وجود دارد. کاری که می‌تواند مقام بیارد و از بقیه جلوتر باشد. به همین دلیل، اصرار ما باعث می‌شود که این اجازه را به ما بدهند. هرچند که خودتان می‌دانید قضایای سیاسی امروز کار را سخت و پیچیده کرده است؛ اما الحمدلله کتاب بلقه القاضی، کتابی است که با تصویرگری خانم توسلی انجام شده است. این کتاب به این موضوع می‌پردازد، که انسان هرچیزی را که می‌داند نباید بگوید، شاید بعضی‌ها باور نکنند و باعث شود که انسان به زحمت بیفتد. دلیلی ندارد که انسان چیزی را بگوید که دیگران باور نمی‌کنند و بعد برای اثباتش به زحمت بیفتد. مگر در جمعی باشد که آن جمع آن حرف را بپذیرند. دختری است که در کشوری زندگی می‌کند که در طول سال خورشید 2-3 بار بیشتر طلوع نمی‌کند. و این نمی‌داند که چه مشکلی دارد. روزی که جشن طلوع خورشید برگزار می‌شده است، لباس‌های نو می‌پوشیده و بین بچه‌ها می‌آید، بچه‌ها که خوشحالی می‌کنند، می‌گوید من خورشید را ندیده‌ام و حسش نکرده‌ام. و بعد متوجه اختلاف خودش با بچه‌ها می‌شود، که کور است و توانایی بینایی ندارد. در این راه به مفاهیمی می‌رسد که من در تاریکی بودم و مانند بچه‌های دیگر بودم و حتی از بچه‌های دیگر بهتر بودم. اما در روشنایی حس کردم که اختلافی دارم. پس من هم نقاط قوتی دارم و می‌توانم به این نقاط قوت خودم ببالم. هرچند در زمینه‌ی دیگر، ممکن است از بچه‌های دیگر ضعیف‌تر باشم. این یک نوع تفکر است که باعث شخصیت دادن به هر بچه‌ای می‌شود که باعث می‌شود به نقاط قوت خود نگاه کند. این کتاب هم به یک افسانه‌ی یونانی در رابطه با جیرجیرک، پرداخته است. هل انتَ زیز، آیا تو زیزی؟ بچه سوالی از مادرش می‌پرسد، مادر نمی‌داند که چه جوابی به بچه بدهد. بچه می‌پرسد که چرا جیرجیرک‌ها در طول روز صدایشان شنیده نمی‌شود؟ مادر همینطور که کار می‌کرده است، یک چیزی می‌گوید، می‌گوید در طول روز صدای جیریرک‌ها را آدم‌های خوب می‌شنوند. اگر آدم خوب نباشد و رفتارش درست نباشد، نمی‌شنود. اتفاقاً این بچه به دنبال خرید با مادرش بود و چیز خوبی خرید بچه‌ی فقیری به او نگاه می‌کند، صدایی را همان لحظه می‌شنود و حس می‌کند که جیرجیرک صدا در آورده است. از مادرش می‌پرسد که صدای جیرجیرک را شنیدی؟ می‌گوید نشنیدم. گفت: من شنیدم مامان. و بعد می‌رود و عروسکش را به بچه هدیه می‌کند. و بچه درک می‌کند که خوب بودن، چقدر حس خوبی است. به بچه‌ها یاد می‌دهد برای اینکه بچه‌های خوبی باشیم، بهتر است که با همسن‌ و سال‌هایمان خوش رفتار باشیم. اگر چیزی داریم که آن‌ها ندارند، با آن‌ها تقسیم کنیم.
این نشان می‌دهد که جهان امروز تشنه‌ی مفاهیم انسانی هستند.
بدون تردید همینطور است.
واز این استقبال می‌شود. داخل ایران هم پخش کردید؟ فارسی است؟
در حال حاضر جناب آقای سعید هاشمی، برای ما کتاب الاغ قاضی را برگردان کرده‌اند که به نمایشگاه کتاب تهران می‌رسانیم. بسیار شیرین و شیوا این کار را انجام داده‌اند همینجا از ایشان تشکر می‌کنم.
چند صفحه است؟
28 صفحه.
قیمتش؟
خدمت شما عرض کنم معمولاً هزینه‌ی تصویرگری را جزء هزینه‌های مراحل چاپ نمی‌دانیم. زیرا هزینه تصویرگری معمولاً بالا است. جزء سرمایه‌ی کتاب است. مانند اینکه مغازه‌ای را تأسیس یا رهن کنم، 100 میلیون بیشتر رهن این مغازه را بدهم، اما نمی‌توانم روی قیمت کالایم بکشم، هرموقع که بخواهم قابلیت تبدیل به پول را دارد. تمام این کتاب‌ها را هر زمان که بخواهیم دوباره قابلیت فروش را دارد. اصل سرمایه را برمی‌گرداند. به همین جهت عادتاً تصویرگری کتاب هرچقدر هم که هزینه‌بر باشد ناشرین آن را روی قیمت کتاب نمی‌کشند. زیرا ممکن است این کتاب چندین بار چاپ شود. بعبارتی باید در این چندین بار تقسیم شود. خدمت شما عرض کنم که یاسمین را آقای باباجانی نوشتند که بسیار در مجموعه‌ی ما زحمت می‌کشند. مدیر مسئول مجله‌ی شاپرک است. قلم بسیار شیوا و روانی دارند. بسیار زیبا این کارها را نوشتند. قسمت فارسی اپلیکیشن را ایشان زحمت می‌کشند که در استودیوهای قم اجرا می‌کنیم.
همه کارهایش در قم انجام شده است؟
ما هیچ کاری را خارج از قم نداریم. مگر یک کار، که خانم نجفی در نمایشگاه بین‌المللی بولونیا، نفر برتر شناخته شد، در ایتالیا زندگی می‌کنند. تنها سفارشی بود که کار را به ایشان دادیم. هرچند برایمان بسیار گران تمام شد.
می‌توانید بگویید چقدر؟
تابلویی نزدیک به 300 دلار. که در ایران کسی این اعداد را پرداخت نمی‌کند. اما اگر در فرهنگ جهانی این کتاب را ببینیم، این هزینه‌ها، هزینه‌های بالایی نیست.
در چه نمایشگاه‌هایی خارج از کشور شرکت داشتید؟ چندتایی که به صورت مسابقه بود را فرمودید. و اینکه سعی کردید به کشورهای اروپایی و آمریکایی کتاب‌هایتان را بفرستید؟
چند نوع نمایشگاه داریم. نمایشگاهی است که ما عضو ثابت هستیم و از ما دعوت می‌شود نمایشگاهی مانند شارجه کودک و شارجه بزرگسال، ابوذبی، الجزایر، عراق (منظورم بغداد است) زیرا در کردستان، اربیل هم هستیم، زیرا حدود 40 عنوان کتاب به زبان کُردی داریم.
در رابطه با کشور های اروپایی هم فعالیتی داشتید؟
بله. چیزی حدود 40 عنوان کتاب به زبان ترکی داریم. که درباره استانبول است. خودمان بصورت مستقیم به نام براق شرکت نمی‌کنیم. انتشارات نار، به مدیر مسئولی آقای تایفور است که شرکت می‌کنند و این نزدیک‌ترین منطقه به اروپا است. در حقیقت این ناشر، ناشر موفقی است که پیشینه‌ی خوبی دارد؛ هم از نظر فرهنگی و هم از جهت اخلاق‌مداری در زمینه چاپ و عرضه کتاب.
قابل اعتماد هستند؟
بله. دیدیم که هزینه‌ها در ترکیه خیلی بالا است. شرکت در یک نمایشگاه 5 روزه، به شکلی نیست که قابل صرفه باشد. از طرفی ایشان در طول سال کتاب‌ها را عرضه می‌کند
دقیقاً. می‌فرمودید.
نمایشگاه فرانکفورت و بولونیا مدنظرمان است نه تنها برای عرضه و فروش کتاب بلکه با ناشرین و اهل تخصص آن کار آشنا می‌شویم. در آن نمایشگاه به جای اینکه به دنبال فروش کتاب بود، باید به دنبال فروش کپی رایت باشیم. ناشرین اروپایی معمولاً از ما کتاب‌های بومی می‌خواهند نه کتاب‌هایی که تقلید از کار آنها باشد. در این زمینه دو، سه سالی است که می‌توانیم بگوییم کارهای زیادی را انجام داده‌ایم. زیرا این سبک‌ها، سبک‌هایی است که فوق‌العاده می‌پسندند و آن را بومی و شرقی می‌دانند. به قول خودشان سحرآمیز است. و تمایل دارند به آن فرهنگی که در شرق وجود دارد، خریداری کنند. الآن که تعداد کتاب‌هایمان افزایش پیدا کرده است بنا بر یک مشارکت مستقیم همراه با انجمن کودک و نوجوان قم سعی داریم. که در آنجا غرفه‌ای بگیریم و مجموعه‌ای از همکاران در آن جا حضور داشته باشند.
یعنی هنوز به زبان اسپانیایی، اینها ترجمه نشده است؟
کتاب به زبان انگلیسی و سوئدی، مالائی، آذربایجانی داریم. اما کتاب‌هایی بوده که دوستانی به اینجا آمدند، کتاب را سفارش دادند و ما کتاب را مخصوص آن‌ها چاپ کردیم. بدین شکل، دارالتوحید فرانسه را داریم که 20 عنوان از کتاب‌هایمان آنجا چاپ می‌شود که این کتاب‌ها کپی رایتشان به آن‌ها فروخته شده است؛ به نام انتشارات براق آنجا عرضه نمی‌شود و خوب مجموعه‌ی موفقی هم هستند.
اسم کارهایی که به آن‌ها فروختید؟
تعدادشان زیاد است. یکی مجموعه 5 جلدی هر آیه یک قصه که آقای موسوی گرمارودی برایمان نوشتند. یکی مجموعه 10 جلدی قصه‌های حیوانات در قرآن به نام، نسیم است حدود بیست و چند عنوان. چیزی در حدود 10-15 عنوان را هم که آنها صلاح دانستند تغییراتی در کتابهایشان اعمال کنند اما آرم براق را پشت آن کتاب‌ها نمی‌بینید.
زمینه اصلی این کتاب ها دینی است؟
آن‌ها هم فرهنگی هستند. زیرا حتی خواستند حروف عربی را به زبان فرانسه برایشان کار کنیم که کار کردیم. از آن‌ها که پرسیدم علت چیست؟ گفتند بچه‌های مسلمانی که در مدارس فرانسه تحصیل می‌کنند، قادر به خواندن قرآن نیستند. فقط می‌توانند حفظ کنند. برای اینکه بخواهیم آموزش قرآن را به اینها بگوییم، نیاز به آموزش حروف داریم. می‌توانم بگویم بله آموزش و گرایش‌های دینی هم دارند.
تا به الآن وزارت ارشاد،کلاس‌های خاصی برگزار کرده است؟ همراهی یا حمایت خاصی داشته است برای شمایی که نمونه هستید؟
وزارت ارشاد از جهت حمایت، اگر جایی بتواند به این استغنا برسد که کاری قابلیت حمایت را دارد، شنیدم که خیلی جاها حمایت کرده‌اند و کار انجام شده است. اما در مجموعه‌ی ما زمانی که طرحی داریم، بدلیل اینکه مخاطبان‌ما برون مرزی هستند، از لحاظ قانونی نمی‌توانند از کتابی که برای خارج از کشور چاپ می‌شود، حمایت کنند. کتاب‌های برتری که اینجا می‌بینید، چون در خارج از کشور اکثر این‌ها مورد استقبال قرار گرفته است، طبیعی است که انتظار، انتظار خیلی به جایی از ارشاد نباشد که از این کتب حمایت کند. اما از کتاب‌های دیگر هم، 300 دوره 400 دوره برای کتابخانه‌های مختلف خریداری صورت می‌گیرد. اگر بخواهید بگویید که ما به چه چیزی افتخار می‌کنیم؟ اجازه می‌خواهم که افتخار مجموعه را خدمتتان نشان دهم. چیزی که می‌بینید تمبر جمهوری اسلامی است. این تمبر به مناسبت بُردی است که برای داخل ضریح امام حسین (ع) طراحی کردیم، آن گُل وسط را تمبر کردند. حدود 10 سال است، از روز اولی که تعمیرات در عتبات عالیات شروع شد، کار طراحی و دیزاین بُردهای درون ضریح ائمه (ع) در عرض این ده سال، در اختیار مجموعه‌ی ما بوده است و البته تابحال هم رسانه‌ای اش نکرده‌ایم. در حقیقت توصیه آقای سبحانی بود که رسانه‌ای اش کنیم. بُرد آقا امام حسین(ع) را ما کار کردیم. زمانی که درون ضریح را نگاه می‌کنید، بُردی را می‌بینید که گل وسطش طرح همین تمبر است. منظور از بُرد پارچه ی سبز رنگی است که روی سنگ قبر می‌آید. طراحی‌ اش از متن‌ها و ادعیه و اسامی شکیل شده است. این مجموعه با توجه به اینکه ترکیب عربی-ایرانی دارد، بر روی تذهیب ایرانی و عراقی تسلط بسیار خوبی دارد. آقای فاطمی که در کار خودشان بی‌نظیر یا کم‌نظیر است، کار طراحی این‌ها را انجام داده است. در حال حاضر هم کار بُردهای سامراء در اختیار ما است. دو تا از بُردها را کار کرده‌ایم. زیرا ضریح سامراء یک ضریح کاملاً ویژه است. با بقیه ضریح‌ها متفاوت است. زمانی که درون ضریح را نگاه می‌کنید، چهارصورت قبر می‌بینید. یکی حکیمه خاتون، عمه امام و نرگس خاتون، مادر امام، امام هادی (ع) پدربزرگ امام و امام حسن عسکری (ع) که پدر امام هستند. در حال حاضر دو تا از بُردها را کامل کردیم و رفته است. خانم‌هایی در اصفهان هستند که این‌ها را انجام می‌دهند و دو بُرد دیگر روزهای پایانی‌شان را در مجموعه‌ی ما می‌گذرانند. این‌ها کارهای بسیار خوبی هستند و این کار قابل قیاس با بقیه کارهایمان نیست. فاصله بسیار زیادی با کارهای دیگر ما دارند.
این کار شما واقعاً باعث افتخار است. با ناشرین دیگر در حوزه کودک در شهر قم، ارتباط یا همکاری داشتید؟
بله. با همکاران بسیار محترم و متبحری کار می‌کنیم. آقای طباطبایی جامعه القرآن هستند که صاحب سبک در آموزش قرآن هستند، 400 مدرسه قرآنی در سطح کشور را اداره می‌کنند. با مجموعه‌ی آقای سبحانی که ایشان هم از ناشران قدیمی هستند، رابطه بسیار تنگاتنگی داریم، به شکلی که مشورت هم از ایشان می‌گیریم. از متن‌هایشان کمک می‌گیریم و کتاب‌های خوبشان را انتخاب کرده و به زبان عربی برگردان می‌کنیم. جناب آقای نصراللهی، حدیث نینوا هستند. ایشان هم از هیچ کمکی به مجموعه ما دریغ نمی‌کنند و حامی مجموعه ما هستند. جناب آقای قاسمی، نشر کتابک هستند که بیشتر از اینکه بخواهم بگویم یک ناشر هستند، نویسنده هستند. همیشه هم هنرشان را بدون هیچ منتی در اختیار دیگران قرار داده‌اند و ما هم همیشه از ایشان استفاده کرده‌ایم. ناشران دیگری هم وجود دارند. این مجموعه‌هایی که عرض کردم، در حال داد و ستد فرهنگی هم با همدیگر هستیم. مجموعه‌های دیگری هم مانند کمال اندیشه، که بیشتر تعامل‌مان اقتصادی است از دوستان بسیار خوب و امانت‌دار ما هستند که پخش کتابهای براق را بر‌عهده دارند. بر‌این باوریم که اگر با دیگران در تماس نمی‌بودیم، شاهد چنین رشدی در مجموعه‌ی خودمان نمی‌بودیم.
به نوعی هم کار خوب به خارج از کشور ارائه می‌دهید و هم در داخل قم، به انتشارات و ناشرین دیگر کمک می‌کنید؟
هم کمک می‌گیریم و هم اگر بتوانیم کمک می‌دهیم. می‌توانم اینگونه بگویم، تنها شرکتی که کادر تصویرگری دارد، شرکت سیمای نور کوثر و انتشارات براق است. زیرا زیرزمین اینجا بخش خواهران ما است که به طور مستقل کارشان را انجام می‌دهند و در محیط برادران قرار نگرفته‌اند.
اتاق فکر برای کارتان دارید؟ اعضایشان چه کسانی هستند؟
بله. اتاق فکر ما استاد قاسمی هستند که هرکتابی را که با نظارت ایشان کار کرده‌ایم، از صفر تا 100، نتیجه‌اش یا ناشر برتر شدن در داخل کشور بود (زیرا جزء ناشرین برتر و تقدیرشده‌ی کشور بودیم) و یا صاحب کتاب برتر شدن در حوزه‌ی خارج از کشور بوده است. آقای قاسمی دائماً مطالعاتی در رابطه با تصویرگری‌هایی که خارج و داخل از کشور صورت می‌گیرد، دارند و دائماً جایزه‌های برتر دنیا را رصد می‌کنند که ببینند به روز بودن تصویرگری باید با چه مشخصاتی باشد و این توانایی‌ را دارند که از تصویرگران قم این نوع مشخصه‌ها را بگیرند. برای مثال هنگامی که قرار‌‌است کاری را انجام بدهند، دایرهالمعارفی در رابطه با منطقه‌ای که قرار است کتاب در موردش انجام شود تهیه می‌کنند و در اختیار تصویرگران قرار می‌دهند. خودشان بررسی می‌کنند و تصویرگران آن کشور را شناسایی می‌کنند. نوع نمونه‌کارهایشان را می‌آورند و در کنار کاری که قرار است انجام بدهیم می‌گذارند، به این ترتیب کار جامعی انجام می‌شود. به همین دلیل می‌توانم بگویم در رابطه با کارهایی که ایشان نظارت کرده‌اند، شرکت سیمای نور کوثر، به جز موفقیت چیز دیگری ندیده است.
پس مشاور اصلی شما آقای قاسمی هستند؟
بله. ناظر هنری ما آقای قاسمی هستند.
مدیر محتوایی چه کسی هستند؟
مدیر محتوایی را معمولاً خارج از مجموعه داریم. یکی آقای باباجانی هستند که نظارت می‌کنند در رابطه با محتوا. معمولاً در جلساتی که داریم به صورت سالانه برنامه‌ریزی می‌کنیم که قرار است امسال، تا پایان سال چه کارهایی را انجام دهیم.
اهداف شما یکساله هستند؟
بله. یکساله تنظیم می‌شوند. اینطور نیست که یکدفعه امروز این کار را انجام دهیم. تنظیم می‌کنیم که قرار است دو یا سه کار دستی انجام شود، بیست کار کامپیوتری باشد، موضوعاتش چه باشد و چه کسانی این کارها را انجام دهند. متن‌ها را تقسیم می‌کنیم و به نویسندگان می‌دهیم. می‌گوییم که نظرمان این است و قرار است که چنین کارهایی را انجام دهیم. نویسندگان چیزهایی را که مدنظرمان است را برایمان اجرا می‌کنند. روش کار بدین شکل است.
روابط عمومی‌تان چگونه است؟ چطور کارهایتان را عرضه می‌کنید؟
نقطه ضعفمان همین‌جا است. در زمینه‌ی معرفی خودمان تلاش خاصی نکرده‌ایم. اما می‌توانم بگویم در زمینه تخصصی، همکارانی که در زمینه کودک کار می‌کنند، نام براق جزء نام‌هایی است که به گوششان خورده است و برایشان آشنا است. اما در سطح جامعه و بین مردم این بِرَند بدین شکل وجود ندارد.
بچه‌ها حق دارند از کارهای خوب شما استفاده کنند. سایت دارید؟
بله ما یک سایت عربی و یک سایت فارسی داریم. این اپلیکیشن عربی‌مان است، ان‌شاءالله اپلیکیشن فارسی‌مان هم به زودی آماده می‌شود. البته بنا داریم که برای اپلیکیشن‌مان تبلیغات وسیعی را از تلویزیون و رادیو داشته باشیم. تبلیغ در سایت‌های معروف و پرتردد و نمایشگاه تهران داشته باشیم. اما آن هم به عنوان معرفی سیمای نورکوثر یا نشر براق نیست، به دنبال معرفی اپلیکیشنی است که به نام طوطی تنظیم شده، که نامش هم با براق متفاوت باشد. مجموعه‌ی ما به دنبال آرامش است که تولید محتوا کند زیرا نمی‌توانیم محتوا برای بیرون تولید کنیم. زیرا اگر محتوا بخواهد خوب باشد، کمیت را پایین می‌آورد. به همین دلیل تابحال فروشگاهی به نام براق تأسیس نکرده‌ایم. ناشرینی که مراکز پخش هستند، مانند آقای کمالی،‌ زحمت این کارها را می‌کشند. باید مرکز پخشی داشته باشیم که نامش هم براق باشد که نیاز به مدیریت دارد.
در شورای بررسی کتاب‌تان آقای قاسمی هستند. از نویسندگان یا از ناشرین هم استفاده می‌کنید؟
خدمتتان عرض کنم که تعیین موضوعات در خود مجموعه صورت می‌گیرد اما نویسندگی و تألیف در خارج از مجموعه است. معمولاً هم رصد می‌کنیم، آقایانی که به روزتر می‌نویسند چه کسانی هستند. زیرا در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که به سرعت متن‌ها تغییر می‌کنند. بعنوان شاهد مثال عرض کنم، مجموعه ده جلدی نسیم را که کار کردیم، بعد از 3-4 سال دیدیم متن خیلی قدیمی است و الآن قراراست آقای باباجانی از نو بنویسند. به شکلی که مجبوریم تصویرگری جدید هم به این مجموعه اضافه کنیم، زیرا نویسندگی هم به سرعت درحال رشد و نمو است. بهمین جهت کتاب با اینکه دیزاین و تصویرگری خوبی دارد، کاملاً بومی است، چاپ بسیار خوبی دارد،‌ اما می‌بینید بوسیله متن در بازار کم کم جایگاه خود را از دست می‌دهد. الحمدلله با توجه به دوستانی که با ما همکاری می‌کنند، دائماً این بحث هم درحال به روز شدن است.
نمایندگی داخل شهرهای ایران ندارید؟
نه. نداریم اما در حال بررسی هستیم.
تصویرگری کار کودک، از نظر هزینه چقدر برایتان در می‌آید؟ بیشتر دستی کار می‌کنید یا دیجیتالی؟
تصویرگری نوعی جلوه‌گری است. در حقیقت محتوا را بیشتردر متن داریم تا در تصویر. زمانی که تصویری به محتوایی اضافه می‌شود (باتوجه به آن گروه سنی) بیشتر برای ایجاد جاذبه است. زیرا اصل کار، خود تصویر نیست. به دنبال این هستیم که تصویرگری‌های ما فقط جلوه‌گری نداشته باشد، هدایت‌گر هم باشد. یعنی خود تصویرگری‌ با اینکه به روز است، با اینکه از کلاس بسیار قابل قبولی برخوردار باشد اما دارای روح هدایت هم باشد. این کار بسیار سخت است. هنوز هم به آن نرسیدیم، اما در عرض این 10 سال به آن نزدیک شده‌ایم. به سؤال شما برمی‌گردم، اگر بخواهیم تصویرگری را با این دیدگاه به کتاب‌هایمان اضافه کنیم که خود تصویر هم بتواند به نوعی هدایت‌گری داشته باشد به غیر از زیبایی و جلوه‌گری، در این صورت نیاز به کارشناسان بسیار قوی و زمان بسیار داریم. چنین کارهایی را سعی می‌کنیم بیشتر در کارهای دستی‌مان تمرکز دهیم. در این صورت بایستی تصویرگری که این کار را انجام می‌دهد، در این مجموعه باشد و در این مجموعه زندگی کند. لحظه به لحظه کارش را ببینیم، باهم همفکری کنیم و اصطکاک داشته باشیم. منتقل کنیم و از او بشنویم. به همین جهت، اینطور کارها معمولاً پرهزینه است و نیازمند زمان زیاد. چون نیازمند زمان زیاد است و هرتصویرگری تمایل ندارد که اینقدر زمان با ناشرش بگذارد، زیرا در هرصورت می‌خواهد امرار معاش کند و این امرار معاش بسته به این است که تابلوهای بسیاری را عرضه کند. این باعث می‌شود که این بخش از کار ما از لحاظ تیراژ محدود شود. به‌همین دلیل با اینکه اینجا یک شرکت تصویرسازی است ما خیلی هنر کنیم، سالانه دو کتاب دستی چاپ می‌کنیم. اما در زمینه کارهای کامپیوتری، کارهایی که رنگ‌آمیزی و صفحه‌آرایی کامپیوتری دارند، معمولاً تعداد کار بسیار بیشتری داریم اما مطمئناً این کتاب‌ها بیشتر جنبه‌ی بازاری پیدا می‌کنند تا جنبه‌ی هنری؛ اما سعی می‌شود با محتوایی که به آن‌ها اضافه می‌کنیم، حرفی در پایان برای خواننده داشته باشد. کسی که آمده و پول داده و کتاب خریده است، فکر نکند که وقت و هزینه‌اش تلف شده و این کتاب ارزش نگهداری ندارد. سعی ما این است که کارها طوری باشد که بچه دوست داشته باشد این کتاب‌ها را در منزل نگه دارد و گاهی پدر هم این تمایل را داشته باشد که با فرزندش کتاب را بخواند و درباره کتاب باهم صحبت کنند. این هدف بزرگی است، اینکه بگوییم چقدر به آن رسیده‌ایم، باید ببینیم بیرون چه نظری روی کارهای ما دارند.
شما تا الآن برای کارهایتان از روانشناس کودک استفاده کرده‌اید که تصویر و محتوا را بخوانند و مطابقت بدهند برای هر گروه سنی؟
بطور مستقیم نه، اما معمولاً با نویسنده‌ها که صحبت می‌کنیم، گروه سنی را تعیین می‌کنیم و نویسنده‌ای که کارش کودک و نوجوان است، به چیزهایی معرفت دارد. اما این موضوعی هم که مطرح کردید، لازم است زیرا این روزها باب فلسفه‌ی کودک باز شده، یا فلسفه‌ی هنر کتاب کودک، می‌طلبد که چنین مشاورانی وجود داشته باشند. در ایران مدیران هنری خوب زیاد داریم اما مشاوران کتاب کودک، نه. می‌توانم بگویم که خود ناشرین به این دلیل که با کتاب کودک زندگی می‌کنند، فعلاً از مشاورینی که در این زمینه تخصصی ندارند، جلوتر هستند. مشاور خوب در ایران زیاد داریم، اما اینکه تخصصش کتاب کودک باشد، بنده به عنوان ناشری که ده سال است کار می‌کنم، اسمی با این عنوان، مشاور کتاب کودک و نوجوان نشنیده‌ام.
آیا به استفاده از یک روانشناس در مجموعه‌ی تان فکر کرده اید که به مرور بتوان عنوان روانشناس کتاب کودک و نوجوان به ایشان اتلاق کرد؟
بله. پیشنهاد خوبی است. اعتقاد دارم که با این روش، کتاب‌هایمان جهانی خواهند بود. وقتی تمام این موارد با دقت انتخاب شوند. همه‌ی ما انسان هستیم، تمام ویژگی‌های انسانی مان با تمام انسان‌های روی زمین یکسان است و آن وقت کتابمان جهانی می‌شود. اگر قرار است اینجا بیاید و من آموزش دهنده باشم این توانایی در من وجود ندارد. اعتقاد دارم که باید این علم را خودش از جایی کسب کند و با هم هم‌افزایی داشته باشیم. جلسه‌ای با آقای باباجانی داشتیم که بتوانیم اصطلاحات روز کودک را هم داشته باشیم. اصطلاحاتی را که می‌گذاریم، بچه حس کند که برای امروز است و آن را درک کند. به نوعی در بعضی از بخش‌ها ما روانشناسی رنگ را داریم. مدیرهنری‌مان این رنگ‌ها را می‌شناسد، زیرا زمانی که شما یک لوح را می‌گیرید، درون این لوح نوشته می‌شود که به چه چیزهایی دقت شده است. استفاده از مشاور کتاب کودک و نوجوان در زمینه‌ی نظارت بر متن و اینکه امروزه کودک به چه نوع کتابهایی نیاز دارد را بیشتر لازم می دانم. زیرا اگر نویسنده‌ی ما کاملاً به کارش مسلط باشد و تخصص داشته باشد، تصویرگر و ناظر هنری‌ما هم دراستاندارد قابل قبولی باشند، به این معنا است که کارهایشان از لحاظ روانشناسی هم بایستی به مرحله‌ای رسیده باشد. آنچه که مدنظرم است در تدوین متون و آیتم‌های اصلی است که می‌شود از روانشناسان استفاده کرد.
نظرتان در مورد برگزاری نمایشگاه کتاب استانی قم چیست؟
نمایشگاه قم از نمایشگاه‌های خوبی است که در سطح کشور برگزار می‌شود. امسال حرکت بسیار خوبی را انجمن کودک و نوجوان قم انجام می‌دهد. بنا براین دارند که ایستگاه بزرگی را ایجاد کنند و کل ناشرین، براق، جامعه القرآن، جمال، کتابک، نشر حدیث نینوا، که جزو ناشرین برتر شهرستان‌های ایران هستند، قرار است باهم غرفه‌ی 200 متری داشته باشیم و وقتی مخاطب ما وارد محیط می‌شود، حس کند که وارد فضای کودکانه‌ای شده است. اینطور نباشد که غرفه‌ها جدا از هم باشد. می‌خواهیم فضای بسیار خاصی را ایجاد کنیم که مخاطبمان وقتی که وارد نمایشگاه شد و رفت با حس بسیار خوبی از نمایشگاه خارج شود و باعث شود که مردم بخاطر بچه‌هایشان هم که شده به نمایشگاه کتاب مراجعه کنند.
چه پیشنهادی دارید برای اینکه مردم بیشتر مراجعه کنند؟ فکر می کنید فضای مصلی برای نمایشگاه کتاب مناسب است؟
فضای مصلی از جهت وسعت، مکان بسیار خوبی است. هرجای قم را که انتخاب کنیم، معمولاً مشکل تردد و توقف داریم. مصلی قم امسال تجربه‌ی اولش است و بنا داریم که تمام کارهای تبلیغاتی و تزئینی را که مربوط به مجموعه‌ی خودمان است را به شکل مستقل از نمایشگاه قرار دهیم. تراکت‌ها و پوسترهایی که قرار است چاپ بشود بغیر از چیزی است که خود ارشاد می‌خواهد انجام دهد. بنا داریم هدیه و مسابقه، ایستگاه نقاشی، تخفیف خوب داشته باشیم.
اطلاع‌رسانی در مدارس و پیش‌دبستانی‌ها انجام می‌شود؟
بله. تراکت‌هایی قرار است پخش شوند، برای مدارس ابتدایی و پیش‌دبستانی‌ها که بیشترین مخاطب ما را تشکیل می‌دهند. بایستی اعتماد مردم را جلب کنیم که اگر زمان بگذارند و به نمایشگاه بیایند، برای خودشان و خانواده‌یشان مفید است. در حقیقت اگر می‌گوییم امروزه رویکرد و مطالعه کم شده است و کسی کتاب نمی‌خواند، آن‌هایی که کتاب خواندند چقدر از کتاب‌ها بهره بردند؟ من بعنوان یک ناشر، چقدر کتاب‌های خوب و مفید در اختیار مخاطبینم قرار داده‌ام که الآن انتظار دارم هنوز دنبال این کتاب‌ها بیاید؟ بنابراین مردم اگر کتاب‌های خوب را ببینند و بهره‌مند شوند و حس کنند در نمایشگاه‌های کتاب وقتشان تلف نمی‌شود؛ اگر مطالعه کنند حرف‌های تکراری نخواهند شنید و نخواهند خواند، استقبال می‌کنند. به اعتقاد بنده نیاز داریم، ما مجموعه‌ی ناشران‌مان که به دنبال حرف‌های درست‌تر و دقیق‌تر برویم. اگر این اتفاق بیفتد و مطلب، خوب و قوی باشد؛ تصویرگری و هزینه‌هایی که بابت کتاب می‌کنیم قابل قبول باشد؛ کتاب‌هایمان به سمت استاندارد جهانی نزدیک شود؛ قیمت‌هایمان منطقی‌تر باشد؛ بدون تردید مخاطب خودمان را جذب خواهیم کرد. شاید ذهنیت خوبی از خرید کتاب در سابق ندارند. نمی‌خواهم بگویم که حتماً این اتفاق افتاده است. اما می‌خواهم بگویم اگر سعی کنیم، کتاب خوب در اختیار مردم قرار دهیم، مردم می‌آیند، کتاب را می‌خوانند، به کتاب عشق خواهند ورزید. و حس خواهند کرد که کتاب‌خواندن نیاز است و نوعی ایجاد کلاس و فرهنگ برتر است. همانطور که در ایران بسیار به نظافت و شیک بودن خانواده اهمیت می‌دهیم، به تحصیلات خانواده و بچه‌هایمان اهمیت می‌دهیم. اگر بدانیم که کتاب هم می‌تواند در این زمینه‌ها به ما کمک کند، بدون تردید خانواده‌ها به سمت کتاب کشیده خواهند شد. اما به ما ناشرین برمی‌گردد که آیا می‌توانیم این کارها را با کتاب‌ها انجام دهیم که وقتی مادر خانه برای خرید بیرون می‌رود، اگر یک کتابفروشی دید، سری هم به آنجا بزند.
متأسفانه امروزه کتاب جزء یکی از ضروریت‌های زندگی به حساب نمی‌آید.
باید این تغییر را ایجاد کنیم. درصورتی می‌توانیم این کار را بکنیم که محتوا و کتاب خوب در اختیارشان قرار دهیم. حس زیبایی‌شناسی مردم را بایستی تحریک کرد. اعتمادشان را باید جلب کرد. تبلیغ هم بایستی صورت بگیرد. بدون تبلیغ نمی‌شود. اگر کتابی را مردم خواندند و بعد از کتاب حس خوبی بهشان دست داد، مانند شیرینی است که انسان می‌خرد و می‌خورد و از آن لذت می‌برد، می‌گوید خُب دوباره بروم از این شیرینی بخرم. بدون تردید می‌گوید دوباره از این کتاب بخرم. باتوجه به اینکه قیمت کتاب در ایران از بستنی کمتر است، بدون تردید به دلیل مسائل مالی نیست.
اعتیادی که الآن همه‌گیر شده است، اعتیاد به اپلیکیشن‌ها و فضای مجازی است. چه کنیم که این اعتیاد و وابستگی به سمت کتاب بیاید؟ شما برای ناشرینی که ضرر می‌دهند، نمی‌توانند ادامه دهند، چه پیشنهادی دارید؟ بنظر شما اشکال کار این‌ها کجاست؟
من از مشکلاتی که در بخش خودم است می‌توانم صحبت کنم و آن را به نوعی به ناشرین دیگر تعمیم دهم. در ایران تعداد ناشرین بسیار زیاد است. اعتقاد دارم که بعضی از ناشرین، ناشر نیستند و با دیدگاه اقتصادی وارد شدند. اگر کسی با این دیدگاه وارد این شغل شود، این روزها، روزهایی است که فوق‌العاده اداره این کار سخت شده و فعلاً هزینه‌کردن است تا منتظر باشد که بازار رونقی بگیرد و به جایی برسد. اما عادتاً مشکل ناشرین این است که کارهایی را که انجام می‌دهند کارهای تخصصی نیست. در مجموعه‌مان این اعتقاد را داریم که اگر ناشری کار تخصصی قرآن داشته باشد و فقط روی قرآن کار کند. یک ناشر فقط کارهای تخصصی روانشناسی را انجام دهد. همانطور که ناشری داریم که فقط کارهای کمک آموزشی را انجام می‌دهد. یک ناشر فقط کارهای کودک انجام دهد. ناشری فقط کتاب‌های دیوان شعر و تخصصی ادبیات را انجام دهد. در این صورت محصولاتی که عرضه خواهند شد، کارشناسی‌شده تر هستند. تخصصی‌تر هستند، از استاندارد بالاتری برخوردار خواهند بود. آن زمان اوج و فرودهای بازار اثر می‌گذارد، اما در این حد اثرگذار نخواهد بود. زمانی که انتشاراتی می‌آید و کتاب کودک کار می‌کند، کتابچه‌ی دعا می‌زند، دیوان با قطع پالتویی کار می‌کند، بعدش قرآن می‌زند، چهل حدیث می‌زند. و هردفعه هرچیزی که دستش می‌آید می‌زند. باعث می‌شود که این ناشر در زمینه‌ی معینی به معروفیت نرسد و جا نیفتد و سر زبان‌ها قرار نگیرد.
شما از چه قطعی بیشتر برای کارهایتان استفاده می‌کنید؟
زمانی که کار تخصصی انجام می‌دهیم. می‌گوییم من کار کودک می‌خواهم. کسی که یکبار کتاب کودک زده است می‌گوید برو نشر براق، جامعه القرآن، جمال، این‌ها کارشان تخصصی کتاب کودک است. و زمان می‌گذارد و اینجا می‌آید و می‌داند که از زمانش بهره‌ای خواهد برد. بنابراین این ناشران باعث می‌شود زمانی که بازار خراب می‌شود، کسی سراغشان نیاید. یکی از عمده مشکلات این است که جامعه‌ی ما، جامعه‌ای است که اکثریت را کارگرها تشکیل می‌دهند. و در این جامعه‌ی کارگری معمولاً درآمدها در آن سطح نیست که ماهانه بخواهد کتابی را درسبد خانواده قرار دهد. زیرا همان هزینه‌ای که برای دانش‌افزایی بچه در مدرسه می‌دهد، حس می‌کند که کافی است زیرا به بقیه‌ی پولش احتیاج دارد تا در جای دیگری هزینه کند؛ جاهایی که باید به او هم حق داد و مهمتر هستند. به بهداشت خانواده، تغذیه خانواده، لباس مرتب‌تر، که ما به او حق می‌دهیم. وقتی قشر وسیعی از جامعه را کارگران تشکیل می‌دهند، اتوماتیک‌وار قشری از جامعه که باید از شما کتاب خریداری کنند، حذف خواهند شد. در دورانی که اقتصاد رکود دارد، چنین ناشرانی لطمه‌ی بیشتری خواهند دید. ناشرانی که متفرقه کار کرده‌اند. از طرفی در بازار ما، کاغذ، مقوا و فیلم و زینگ جزء کالاهای وارداتی هستند و به شدت به قیمت دلار وابسته‌اند. این باعث می‌شود که شما به محض اینکه 10-15 درصد قیمت دلار بالا و پایین می‌شود، مجبور می‌شوید قیمت کتاب را هم عوض کنید. زیرا کاغذی که می‌خرید، بر اساس قیمت دلار است. جزء مشکلاتی است که ناشرین با آن‌ها دست به گریبان هستند. از خودم بگویم، کتابی دارم که مربوط به چهار سال قبل است، این کتاب قیمت رویش 1000 تومان است، و الآن باید قیمت 4000 تومان بزنم. شما تصور کنید که مدرسه‌ای این کتاب را بخواهد خریداری کند و تخفیف هم می‌خواهد، دوباره بخواهم آن کتاب را چاپ کنم، با همان پول نمی‌توانم آن کتاب را چاپ کنم. بهمین جهت باعث می‌شود که دست و بال ناشر بسته شود. اگر عنایتی بخواهد وجود داشته باشد، ناشرین بلدند که خوب کار کنند، بازار بایستی ثبات پیدا کند. باید رکود کلی در این کشور حل شود. در این صورت ناشرین می‌توانند دوباره جان تازه‌ای بگیرند. وگرنه ناشرین خرده پا همینطور است که بسیاری‌شان جمع می‌کنند و نمی‌توانند مقاومت کنند. اگر ما مقاومت کردیم بدین دلیل بوده که به طریقی به خارج از کشور هم وصل هستیم.
اوضاع نشر آنجا بهتر از ایران است؟
شما به جای اینکه یک بازار داشته باشید، دو بازار دارید. این خیلی مهم است. از دو مسیر نقدینگی وارد می‌شود. شما کمتر آسیب می‌بینید و بیشتر مقاومت می‌کنید. به همین دلیل نمی‌توانم خودم را با ناشر دیگری مقایسه کنم.
شما که از جنوب کشور هستید، برای فرهنگ مقاومت شیعه، سعی کردید کاری برای خارج از کشور انجام دهید؟
بله. همینطور است. ما برای حزب الله کار انجام داده‌ایم.
کتاب انجام دادید؟
مجله. زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم برخی از قضایا با زندگی‌ما عجین شده است. یعنی بعضی وقت‌ها رفتارهایی را خارج از کشور از ما می‌بینند، ما خیلی طبیعی می‌بینیم و آن‌ها خیلی غیرطبیعی می‌بینند. در حقیقت اینطور می‌توانم بگویم که ما مقاومت کردن را یاد گرفته‌ایم. وقتی دیگران خودشان را با مقایسه می‌کنند،‌ این عادت‌های ما آشکار می‌شود. حتی در زندگی‌های شخصی‌مان، در تربیت کودکانمان اینطور است. این روح در درون این‌ها وجود دارد. حزب الله لبنان، چنین ویژگی‌ای دارد و اگر اینجا می‌آید و به انتشارات براق کار می‌دهد، به دنبال همین ویژگی است.
انشاءالله روزی برسد که امثال شما که ناشرین موفقی هستید، به ناشرین ضعیف‌تر کمک کنید که کیفیت کارشان بالا برود و جایی برای وصل شدن‌شان به نشر بین‌الملل پیدا کنند. می‌توانید چنین همکاری را با بحث انجمنی که شکل گرفته است داشته باشید؟
ما به دنبال این هستیم. هفته قبل جناب آقای صلواتیان مهمان ما بودند. از تصویرگران به‌نام کشور هستند. جناب آقای محمدپور هم حضور داشتند. می‌توانم بگویم که ایشان مدیر انجمنی هستند که 400 تصویرگر دارد. بحث ما هم همین بود که در کنار همدیگر قرار بگیریم تا بتوانیم در خارج از کشور بیشتر دیده شویم. بد نیست بدانید، در پرانتز عنوان کنم، ایران جزء کشورهایی است که اروپایی‌ها خیلی دوست دارند از هنرش استفاده کنند، اما ما در معرفی هنرمندانمان خیلی موفق نبوده‌ایم. در حالی که تیم‌هایی داریم که اگر خارج از کشور بروند، فوق‌العاده مورد توجه قرار می‌گیرند و بازار بسیار خوبی ایجاد می‌شود. هنرمند ایرانی می‌پذیرد که حتی در جهت تقویت فرهنگ‌های دیگر هم به آنان کمک کند. زیرا به فرهنگ اصالتی می‌دهد. فرهنگ را به طورعام به عنوان یک اصالت می‌پذیرد که تقویت شود. با کمال میل این آمادگی را داریم. زمانی که مهمانانمان می‌آیند، هنرمندانمان را به آن‌ها معرفی می‌کنیم. هفته آینده از ترکیه انتشارات نار مهمان ما هستند؛ یا اسفندماه یا اردیبهشت‌ماه از فرانسه مهمان داریم؛ از عراق هم دائماً مهمان داریم؛ وقتی که می‌آیند سعی می‌کنیم که این پل ارتباطی بوجود بیاید. تابحال هم هروقت این کار را کردیم موفق بودیم. ممکن است که در روز اول اتفاقی نیفتاده باشد، اما یک‌سال بعد که برگشته اند، با برنامه‌ای بوده که از این توانایی‌ها استفاده کنند. اعتقاد به این دارم که باید آژانسی قوی داشته باشیم؛ آژانسی که بتوانیم بیرون و داخل کار کنیم و این کار را قانون‌مند پیش ببرد. گاهی اوقات کسانی که وارد این کار می‌شوند، مسیر کار را خراب می‌کنند و می‌بندند و باعث می‌شوند احیاناً کسی هم که کار درست انجام می‌دهد، دچار چالش شود. اگر آژانس بتواند قوانین مدوّنی را بوجود بیاورد، اعتقادم بر این است که این کار می‌تواند فوق‌العاده باعث ایجاد رونق و بازار کار خوب شود.
به فکر ایجاد کتابی گویا افتاده‌اید که بصورت دنباله دار و هفتگی باشد؟
بله. در حقیقت همانطور که فروشگاهی به نام بازار داریم، اپل هم بازاری دارد به نام Applestore. که هر برنامه‌ای را تمایل داشته باشید می‌توانید خرید و دانلود کنید. یکی از آیکون‌هایی که در آنجا دیده می‌شود، آیکون براق است. وقتی که این را انتخاب می‌کنید، این صفحه باز می‌شود. اینکه خدمت‌تون عرض کردم که کارمان با دیگران متفاوت است، نه از جهت تصویرگری. خود بچه می‌تواند روی صفحه دخل و تصرف کند، کاراکترها را جابجا کند و بعد دو آیکون اصلی به نام کتابخانه و بازی دارد. کتابخانه را که انتخاب می‌کند وارد کتابخانه می‌شود، کتابخانه‌ی انتشارات براق دانلود می‌شود. یکی از کتاب‌ها را انتخاب می‌کند. این کتاب هم ویژگی دخل و تصرف کودک دارد، هم صوت. می‌تواند فقط گوش کند و نگاه کند یا می‌تواند صوت را قطع کند. می‌تواند روی کاراکتر بزند و کاراکتر حرکت می‌کند. کتاب الکترونیکی که ما عرضه می‌کنیم، هم نوعی حرکت در آن دیده می‌شود و علاوه بر‌آن بچه هم این توانایی را دارد که در آن تغییراتی بوجود بیاورد و صداهایی بشنود. حتی در هر ضربه ممکن است که تنها یک حرکت انجام نشود؛ چندین حرکت انجام شود. هنگامی هم که خسته شد، تمایل پیدا می‌کند که بیاید و بازی را انجام دهد. خانواده‌ها هم به دنبال این هستند که فضای امن برای خانواده و بچه‌ها داشته باشند. فضایی که بتواند معلوماتی را به بچه بدهد. کتاب دانلود کند. با اعداد بازی کند. باید آنلاین باشد. در ایران چون تابحال در تحریم بودیم، نتوانستیم استفاده کنیم. کسانی که دانلود می‌کنند بایستی یک شماره حساب بین‌المللی داشته باشند.
نمی‌شود برای ایران هم طراحی کنید؟
بله. برای بازار در حال انجامش هستیم. البته شنیده‌ام که بازار سامسونگ هم دارد از تحریم خارج می‌شود؛ در اینصورت از بخش بین‌المللی هم می‌توان استفاده کرد. مخاطبان ما بیشتر بچه‌های مسلما‌نی هستند که در خارج ازبلاد اسلامی زندگی می‌کنند.
هدف شما از ساخت این مجموعه‌های مجازی چیست؟
هم سرگرمی و هم آموزه‌های دینی. بخش کتاب‌های مذهبی را هم بصورت رایگان قرار دادیم. بهمین جهت دو هدف را دنبال می‌کنیم، یکی هدف اقتصادی، دیگر این‌که بچه‌هایی که به ما دسترسی ندارند، بتوانند از این اپلیکیشن استفاده کنند و کتاب‌های ما را داشته باشند. آشنایی با وظایف و مشاغل و وظایف یک دانش‌آموز است. بازی‌های مختلفی وجود دارد. ماهانه حداقل 2 الی 3 کتاب و بازی اضافه می‌شود که بچه تمایل داشته باشد ماه‌های بعد هم بیاید. اینطور نباشد که یک پول برای یک کتاب بدهد بلکه کل کتابخانه در اختیارش قرار می‌گیرد.
به امید روزی که برای ایران هم بتوانید این کار را انجام دهید.
برای نمایشگاه تهران استارت کار را خواهیم زد. کارهای تبلیغاتی‌اش را انجام می‌دهیم. اگر نرسانیم، کل هزینه‌هایمان سوخت و ضرر خواهد شد. آقای باباجانی هم خیلی زحمت می‌کشند که متون کوتاه و صریح و جذاب باشد. بخاطر اینکه وقتی که کار شنیداری است، متن اهمیت خاصی پیدا می کند.

keyboard_arrow_up